1. a testy old man
پیرمرد بدخلق
2. don't bandy words with him; he is very testy
با او یک و دو نکن،خیلی زودخشم است.
3. Ben's getting a little testy in his old age.
[ترجمه ترگمان]بن در سن و سال خودش کمی زودرنج شده
[ترجمه گوگل]بن در سن نوجوانی کمی تست می شود
4. The energy-rich western province has a testy relationship with the federal government.
[ترجمه ترگمان]استان غربی غنی از انرژی، رابطه testy با دولت فدرال دارد
[ترجمه گوگل]استان غربی غنی از انرژی دارای یک رابطه تست با دولت فدرال است
5. Instead of handing over the test, the testy proctor grabbed the gun.
[ترجمه ترگمان]به جای تسلیم کردن این آزمایش، the proctor اسلحه را برداشت
[ترجمه گوگل]به جای تسلیم، تیرانداز آزمایشی اسلحه را برداشت
6. He was testy during media day Tuesday and cut his session off after 15 minutes.
[ترجمه ترگمان]او روز سه شنبه در طول روز رسانه ای کج خلق شد و جلسه خود را بعد از ۱۵ دقیقه قطع کرد
[ترجمه گوگل]او در روز رسانه ها روز سه شنبه تست شد و جلسه خود را پس از 15 دقیقه قطع کرد
7. No wonder these people are feeling testy.
[ترجمه ترگمان]تعجبی ندارد که این افراد بدخلق هستند
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که این افراد احساس آزادی می کنند
8. As testy sick men when their deaths be near.
[ترجمه ترگمان]همون طور که مرده ای زودرنج و زودرنج وقتی که مرگشون نزدیکه
[ترجمه گوگل]همانطور که مردان مبتلا به بیماری امتحان می کنند وقتی مرگشان نزدیک است
9. They become lamb cropschops Testy once Tasty ones, says Daivd David Johnson.
[ترجمه ترگمان]Daivd دیوید جانسون می گوید: آن ها به lamb تبدیل می شوند که زمانی خوش مزه و با مزه است
[ترجمه گوگل]داوود دیوید جانسون می گوید: آنها به عنوان یک خوشمزه خوراکی، گوشت خوک بره می شوند
10. That was a testy meal.
[ترجمه ترگمان] اون یه غذای زودرنج بود
[ترجمه گوگل]این یک وعده غذایی بود
11. It had been a long day, and Sarah was getting a little testy.
[ترجمه ترگمان]روز طولانی ای بود و سارا داشت یکم زودرنج می شد
[ترجمه گوگل]یک روز طولانی بود، و سارا کمی تست شد
12. By the end of the day everyone was getting a little testy.
[ترجمه ترگمان]در پایان روز، همه یه کم زودرنج شده بودن
[ترجمه گوگل]در پایان روز، همه چیز کمی تست شد
13. The tired theatrics of Super Bowl week have begun and players on both teams are getting a little testy.
[ترجمه ترگمان]نمایش خسته این هفته سوپر بول شروع شده است و بازیکنان هر دو تیم کمی بدخلق می شوند
[ترجمه گوگل]تئاتر خسته از Super Bowl هفته آغاز شده است و بازیکنان در هر دو تیم کمی تست شده اند
14. Yet the press conferences introducing these models were often testy affairs.
[ترجمه ترگمان]با این حال کنفرانس های مطبوعاتی که این مدل ها را معرفی می کنند، اغلب از مسائل testy
[ترجمه گوگل]با این حال، کنفرانس های مطبوعاتی که این مدل ها را معرفی می کردند، اغلب امور آزمایشی بودند