کلمه جو
صفحه اصلی

lay aside


1- کنار گذاشتن 2- ذخیره کردن، اندوختن

انگلیسی به فارسی

کنار گذاردن


انگلیسی به انگلیسی

• put aside, save, put away for future use; abandon, neglect, desert

جملات نمونه

1. Lay aside your book and go to bed.
[ترجمه ترگمان]کتابت را کنار بگذار و برو بخواب
[ترجمه گوگل]کتاب خود را کنار بگذارید و به رختخواب بروید

2. This allowed Ms. Kelley to lay aside money to start her business.
[ترجمه ترگمان]این اجازه می داد که خانم کلی پول را کنار بگذارد تا کارش را شروع کند
[ترجمه گوگل]این به خانم کلی کمک کرد تا پول خود را برای شروع کارش صرف کند

3. As a doctor, you often need to lay aside your personal feelings.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک دکتر، شما اغلب باید احساسات شخصی خود را کنار بگذارید
[ترجمه گوگل]به عنوان یک دکتر، شما اغلب نیاز به کنار گذاشتن احساسات شخصی خود

4. It's difficult for a chainsmoker to lay aside the habit of smoking.
[ترجمه ترگمان]سخته که عادت کنی به سیگار کشیدن عادت کنی
[ترجمه گوگل]برای یک متخصص تغذیه دشوار است عادت سیگار کشیدن را کنار بگذارد

5. It is the time we lay aside old prejudices.
[ترجمه ترگمان]وقتش است که خرافات قدیمی را کنار بگذاریم
[ترجمه گوگل]این زمان است که ما پیش از موعد مقرر مانده ایم

6. Perhaps the opposed parties will lay aside their sectional interests and rise to this challenge.
[ترجمه ترگمان]شاید احزاب مخالف علایق مقطعی خود را کنار بگذارند و به این چالش ارتقا یابند
[ترجمه گوگل]شاید احزاب مخالف منافع گروهی خود را کنار بگذارند و به این چالش برسند

7. He could afford to lay aside his anger against the Trojans.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست خشم خود را بر ضد the کنار بگذارد
[ترجمه گوگل]او می توانست خشم خود را در برابر تروجان ها کنار بگذارد

8. They must also lay aside their personal feelings.
[ترجمه ترگمان]بلکه باید احساسات شخصی خود را کنار هم قرار دهند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین باید احساسات شخصی خود را کنار بگذارند

9. Every month they lay aside some money just in case of emergency.
[ترجمه ترگمان]هر ماه مقداری پول برای موارد اضطراری کنار گذاشته بودند
[ترجمه گوگل]هر ماه آنها صرفا در موارد اضطراری صرف پول می کنند

10. I lay aside the pen with which I have been making notes.
[ترجمه ترگمان]قلم را کنار گذاشتم و یادداشت کردم
[ترجمه گوگل]من قلم را که من یادداشت کرده ام کنار گذاشته ام

11. If lay aside numeral to put the problem in"1 1" to the cosmos and put the physical world of tiny view, probably"1 1" still really be unequal to even ability creation influence energy.
[ترجمه ترگمان]اگر ارقام را به کناری بگذارید و مشکل را در \"۱ ۱\" به کیهان قرار دهید و دنیای فیزیکی دید کوچک را قرار دهید، احتمالا \"۱ ۱\" هنوز هم نمی تواند برابر با توانایی ایجاد انرژی باشد
[ترجمه گوگل]اگر علامت کنار گذاشته شود تا مسئله '1 1' را به کیهان برساند و دنیای فیزیکی را از دیدگاه کوچکی قرار دهد، احتمالا '1 1' هنوز هم واقعا نابرابر است حتی ایجاد توانایی بر انرژی تاثیر می گذارد

12. She had managed to lay aside thrity dollars.
[ترجمه ترگمان]او توانسته بود thrity دلار را کنار بگذارد
[ترجمه گوگل]او موفق شده است به کنار دلار

13. You ought to lay aside some money for future use.
[ترجمه ترگمان]باید مقداری پول برای استفاده آینده کنار بگذاری
[ترجمه گوگل]شما باید برخی از پول برای استفاده در آینده را کنار بگذارید

14. Now lay aside all those thoughts and look to the future.
[ترجمه ترگمان]حالا همه این افکار را کنار بگذار و به آینده نگاه کن
[ترجمه گوگل]حالا همه این افکار را کنار بگذارید و به آینده نگاه کنید

پیشنهاد کاربران

نگه داشتن چیزی برای آینده مخصوصاً پول.


کلمات دیگر: