کلمه جو
صفحه اصلی

german democratic republic

انگلیسی به فارسی

جمهوری دموکراتیک آلمان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: see East Germany.

• east germany, former country in central europe (created by the post-world war ii division of germany, united with west germany in 1990), gdr

جملات نمونه

1. The German Democratic Republic, which ceased to exist in 1990, had a reputation for sporting excellence.
[ترجمه ترگمان]جمهوری دموکراتیک آلمان، که در سال ۱۹۹۰ دیگر وجود نداشت، به برتری ورزشی شهرت داشت
[ترجمه گوگل]جمهوری دموکراتیک آلمان که در سال 1990 متوقف شد، شهرت خوبی برای برتری ورزشی داشت

2. Back in 1949 German Democratic Republic to settle the translation with great concentration.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۴۹، جمهوری دموکراتیک آلمان با غلظت زیاد ترجمه را فیصله داد
[ترجمه گوگل]بازگشت در سال 1949 جمهوری دموکراتیک آلمان برای حل و فصل ترجمه با تمرکز زیاد

3. Who was the first President of the newly-established German Democratic Republic (GDR), and when and how did he relinquish this position?
[ترجمه ترگمان]اولین رئیس جمهور جمهوری دموکراتیک تازه تاسیس آلمان (GDR)و کی و چه زمانی از این موضع کناره گیری کرد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی رئیس جمهور جدید جمهوری دموکراتیک آلمان بود (GDR)، و چه زمانی و چگونه از موضع خود عقب نشینی کرد؟

4. The construction of Wall by the German Democratic Republic. Began separating East Berlin and West Berlin.
[ترجمه ترگمان]ساخت دیوار به وسیله جمهوری دموکراتیک آلمان جدایی برلین شرقی و برلین غربی را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]ساخت دیوار توسط جمهوری دموکراتیک آلمان شروع به جدایی از شرق برلین و برلین غربی کرد

5. The Berlin Wall collapses. The German Democratic Republic opens its borders.
[ترجمه ترگمان]دیوار برلین متلاشی می شود جمهوری دموکراتیک آلمان مرزه ای خود را باز کرد
[ترجمه گوگل]دیوار برلین سقوط می کند جمهوری دموکراتیک آلمان مرزهای خود را باز می کند

6. Once a Western island in the German Democratic Republic, after unification of the two Germanys, Berlin became the most interesting and cosmopolitan city in all of Europe.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک جزیره غربی در جمهوری دموکراتیک آلمان پس از اتحاد دو کشور همسایه، برلین به جالب ترین و cosmopolitan شهر در سراسر اروپا تبدیل شد
[ترجمه گوگل]بعد از متحد شدن دو آلمان، یک جزیره غربی در جمهوری دموکراتیک آلمان، برلین جالب و جهانی جهان در سراسر اروپا شد

7. The construction of the Berlin Wall by the German Democratic Republic. Began separating East Berlin and West Berlin.
[ترجمه ترگمان]ساخت دیوار برلین به وسیله جمهوری دموکراتیک آلمان جدایی برلین شرقی و برلین غربی را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]ساخت دیوار برلین توسط جمهوری دموکراتیک آلمان شروع به جدایی از شرق برلین و برلین غربی کرد

8. In all appearance, East Germany (the German Democratic Republic, or GDR) was a communist state, and yet it was somehow unique.
[ترجمه ترگمان]در همه ظواهر، آلمان شرقی (جمهوری دموکراتیک آلمان، یا GDR)یک دولت کمونیستی بود، و با این حال به گونه ای منحصر به فرد بود
[ترجمه گوگل]در هر ظاهر، آلمان شرقی (جمهوری دموکراتیک آلمان یا GDR) یک دولت کمونیست بود، و در عین حال به نوعی منحصر به فرد بود

9. But in the German Democratic Republic, the GDR, another wind had begun to blow, softly at first, until it swelled into a storm that blew the communist regime away.
[ترجمه ترگمان]اما در جمهوری دموکراتیک آلمان (GDR)، باد دیگری شروع به وزیدن گرفت، ابتدا آرام بود، تا اینکه به توفانی تبدیل شد که رژیم کمونیستی را از بین برد
[ترجمه گوگل]اما در جمهوری دموکراتیک آلمان، GDR، یک باد دیگر شروع به ضعف در ابتدا، تا زمانی که آن را به طوفانی که رژیم کمونیستی را دور انداخته بود، فرو برد

10. NOVEMBER 13 — Hans Modrow is elected prime minister by the People's Parliament of the German Democratic Republic.
[ترجمه ترگمان]۱۳ نوامبر - هانس Modrow توسط مجلس خلق جمهوری دموکراتیک آلمان به عنوان نخست وزیر انتخاب می شود
[ترجمه گوگل]13 نوامبر - هانس مدروه توسط پارلمان مردم جمهوری دموکراتیک آلمان به عنوان نخست وزیر انتخاب می شود

11. In 1957 I was just a small child of three years. I lived with my parents in Brandenburg, a region that belonged to the German Democratic Republic (GDR), the part of Germany that was not free.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۵۷، من فقط یک کودک ۳ ساله بودم من با والدینم در براندنبورگ، منطقه ای که متعلق به جمهوری دموکراتیک آلمان (GDR)، قسمتی از آلمان که آزاد نبود، زندگی می کردم
[ترجمه گوگل]در سال 1957، من فقط یک کودک کوچک از سه ساله بودم من با پدر و مادر من در Brandenburg، یک منطقه که متعلق به جمهوری دموکراتیک آلمان (GDR)، بخشی از آلمان بود که آزاد بود، زندگی نمی کردند

12. In 1997 she withdraw from the PEN centre of Germany in protest of its merger with the former German Democratic Republic branch.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹۷ او از مرکز PEN آلمان در اعتراض به ادغام آن با شاخه سابق جمهوری دموکرات آلمان کناره گیری کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1997 او از مرکز PEN آلمان در اعتراض به ادغام آن با شاخه جمهوری سابق جمهوری دموکراتیک آلمان خارج شد

13. "Freikoerperkultur" ("free body culture"), or FKK for short, was hugely popular in the otherwise highly restrictive German Democratic Republic (GDR), much more so than in West Germany.
[ترجمه ترگمان]\"Freikoerperkultur\" (\"فرهنگ بدن آزاد\")، یا FKK برای کوتاه، بسیار محبوب در جمهوری دموکراتیک آلمان (GDR)بود که بسیار بیشتر از آلمان غربی بود
[ترجمه گوگل]'Freikoerperkultur' ('فرهنگ بدن آزاد')، یا FKK برای کوتاه مدت، بسیار محبوب بود در جمهوری بسیار دشوار جمهوری دموکراتیک آلمان (GDR)، بسیار بیشتر از آلمان غربی است

14. The roots for this event lay in the joint forces of the economic slowdown, the political setbacks of the German Democratic Republic, and the influence of the Soviet Union.
[ترجمه ترگمان]ریشه های این رویداد در نیروهای مشترک کاهش اقتصادی، عقب نشینی سیاسی جمهوری دموکراتیک آلمان و نفوذ اتحادیه جماهیر شوروی بود
[ترجمه گوگل]ریشه های این رویداد در نیروهای مشترک از تضعیف اقتصاد، شکست های سیاسی جمهوری دموکراتیک آلمان و نفوذ اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت

15. Michel, Andreas. 198 "The Development of Ethnomusicology in the German Democratic Republic. An Overview. " Yearbook for Traditional Music 19: 171-18
[ترجمه ترگمان]میشل، آندریاس ۱۹۸ \"توسعه of در جمهوری دموکرات آلمان\" یک دید کلی برای موسیقی سنتی ۱۹: ۱۷۱ - ۱۸
[ترجمه گوگل]میشل، آندریاس 198 'توسعه قوم شناسی شناسی در جمهوری دموکراتیک آلمان یک مرور کلی سالنامه برای موسیقی سنتی 19: 171-18


کلمات دیگر: