جهندگی، حالت بیقراری یاعصبانیت، حساسیت
jumpiness
جهندگی، حالت بیقراری یاعصبانیت، حساسیت
انگلیسی به فارسی
سرگیجه
انگلیسی به انگلیسی
• nervousness, anxiety, apprehensiveness
جملات نمونه
1. The invention of the valve girdle jumpiness detection utensil for the engine cylinder cap belongs to the technology area of the detection utensil in process of the automobile production.
[ترجمه ترگمان]اختراع سوپاپ اطمینان یک وسیله تشخیص jumpiness برای کلاهک سیلندر موتور به حوزه تکنولوژی دستگاه تشخیص در فرآیند تولید خودرو تعلق دارد
[ترجمه گوگل]اختراع سفارشی برای تشخیص شلوغی دریچه برای سوپاپ سیلندر موتور متعلق به منطقه تکنولوژی ظروف تشخیص در فرایند تولید خودرو است
[ترجمه گوگل]اختراع سفارشی برای تشخیص شلوغی دریچه برای سوپاپ سیلندر موتور متعلق به منطقه تکنولوژی ظروف تشخیص در فرایند تولید خودرو است
2. All expansion facilities shall be installed and kept smooth, straight and neat, no jumpiness will occur when the vehicles pass across them.
[ترجمه ترگمان]تمام امکانات توسعه باید نصب و صاف، صاف و تمیز نگه داری شود، در زمانی که وسایل نقلیه از آن ها عبور می کنند، هیچ jumpiness رخ نخواهد داد
[ترجمه گوگل]تمام امکانات توسعه باید نصب و نگهداری صاف، مستقیم و شسته و رفته، بدون تردید زمانی که وسایل نقلیه عبور از آنها رخ می دهد
[ترجمه گوگل]تمام امکانات توسعه باید نصب و نگهداری صاف، مستقیم و شسته و رفته، بدون تردید زمانی که وسایل نقلیه عبور از آنها رخ می دهد
3. A suit of the automatic checkout equipment used for the axle parts is designed. The equipment can check automatically the diameter, circle degree and circle jumpiness.
[ترجمه ترگمان]یک کت و شلواری که برای قطعات اکسل استفاده می شود، طراحی شده است تجهیزات می تواند به طور خودکار قطر، درجه دایره و دایره را بررسی کند
[ترجمه گوگل]کت و شلوار از تجهیزات اتوماتیک پرداخت مورد استفاده برای قطعات محور طراحی شده است تجهیزات می توانند به طور خودکار قطر، درجه دایره و دایره دایره را بررسی کنند
[ترجمه گوگل]کت و شلوار از تجهیزات اتوماتیک پرداخت مورد استفاده برای قطعات محور طراحی شده است تجهیزات می توانند به طور خودکار قطر، درجه دایره و دایره دایره را بررسی کنند
4. The fixed knife device for a grass cutter solves the problems of easy jumpiness and deformation of the existing fixed knife device for a grass cutter.
[ترجمه ترگمان]دستگاه چاقو ثابت برای یک برش علف، مشکلات of و تغییر شکل دستگاه چاقو ثابت موجود برای یک علف را حل می کند
[ترجمه گوگل]دستگاه چاقو ثابت برای یک برش چمن مشکل پرش آسان و تغییر شکل دستگاه چاقو موجود برای یک برش چمن را حل می کند
[ترجمه گوگل]دستگاه چاقو ثابت برای یک برش چمن مشکل پرش آسان و تغییر شکل دستگاه چاقو موجود برای یک برش چمن را حل می کند
5. Up to the present, we have not be so close to world pulse's jumpiness and such deep feel the global competition and various culture.
[ترجمه ترگمان]تا حال حاضر، ما تا کنون آنقدر به ضربان قلب جهان نزدیک نشده ایم و این احساسات عمیق، رقابت جهانی و فرهنگ های مختلف را احساس می کنیم
[ترجمه گوگل]تا کنون، ما نباید خیلی نزدیک به جهش پالس جهان باشیم و چنین عمیق رقابت جهانی و فرهنگ های مختلف را احساس می کنیم
[ترجمه گوگل]تا کنون، ما نباید خیلی نزدیک به جهش پالس جهان باشیم و چنین عمیق رقابت جهانی و فرهنگ های مختلف را احساس می کنیم
6. Introducing a kind of dynamic capability study method which tested jumpiness of the sawblade made in Germany on the precision sizing saw machine, as well as vibration of principal rotation axle.
[ترجمه ترگمان]وارد کردن نوعی از روش مطالعه قابلیت پویا، که jumpiness از sawblade ساخته شده در آلمان در اندازه گیری دقیق ماشین، و نیز لرزش محور چرخش اصلی را مورد آزمایش قرار می دهد
[ترجمه گوگل]معرفی نوعی از روش مطالعه توانایی های پویا که تست سنجش تراکم اره در آلمان را بر روی دستگاه اندازه گیری دقیق و همچنین ارتعاش محور چرخش اصلی انجام داد
[ترجمه گوگل]معرفی نوعی از روش مطالعه توانایی های پویا که تست سنجش تراکم اره در آلمان را بر روی دستگاه اندازه گیری دقیق و همچنین ارتعاش محور چرخش اصلی انجام داد
7. Compared with box counting method, the proposed method avoids jumpiness of calculated fractal dimensions.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با روش شمارش جعبه، روش پیشنهادی از jumpiness ابعاد مقطعی محاسبه شده اجتناب می کند
[ترجمه گوگل]در مقایسه با روش شمارش جعبه، روش پیشنهاد شده، مانع از افزایش اندازه ابعاد فراکتال می شود
[ترجمه گوگل]در مقایسه با روش شمارش جعبه، روش پیشنهاد شده، مانع از افزایش اندازه ابعاد فراکتال می شود
کلمات دیگر: