بدون پیش اندیشی حرف زدن، نابجا حرف زدن، اختیار زبان خود را نداشتن
have a big mouth
بدون پیش اندیشی حرف زدن، نابجا حرف زدن، اختیار زبان خود را نداشتن
انگلیسی به انگلیسی
• excessively talkative
جملات نمونه
1. And to have a big mouth to project.
[ترجمه ترگمان]و داشتن یک دهان بزرگ برای پروژه
[ترجمه گوگل]و برای داشتن یک دهان بزرگ برای پروژه
[ترجمه گوگل]و برای داشتن یک دهان بزرگ برای پروژه
2. I have a big mouth to bite a wonder, just how no smell?
[ترجمه ترگمان]من یک دهان بزرگ دارم که یک جای تعجب را گاز بگیرم، فقط چه بویی حس نمی کنم؟
[ترجمه گوگل]من یک دهان بزرگ دارم تا عجله نکنم، بوی چطور؟
[ترجمه گوگل]من یک دهان بزرگ دارم تا عجله نکنم، بوی چطور؟
3. Eg: I have a big mouth.
[ترجمه M,r] من دهن لق ام
[ترجمه ترگمان] من دهن گشادی دارم[ترجمه گوگل]مثلا: من یک دهان بزرگ دارم
4. You might have a big mouth, so I can't tell you.
[ترجمه M,R] ممکن است دهن لق باشی ، بنابراین نمی توانم به تو بگویم
[ترجمه ترگمان]شاید دهان بزرگی داشته باشی، بنابراین نمی توانم به تو بگویم[ترجمه گوگل]ممکن است دهان بزرگ داشته باشید، بنابراین نمی توانم به شما بگویم
5. Sometimes my lack of filter gets me into trouble. I have a big mouth.
[ترجمه Alireza] گاهی اوقات کمبود فیلتر ( رک و صریح بودن ) بنده برام دردسرساز میشه. نخود توی دهنم خیس نمیخوره.
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها کمبود فیلتر منو به دردسر میندازه من دهن گشادی دارم[ترجمه گوگل]گاهی اوقات فاقد فیلتر من را به دردسر می اندازد من دهان بزرگ دارم
6. I'm not going to tell you the secret as you have a big mouth.
[ترجمه Alireza] قصد ندارم راز رو بهت بگم از اونجایی که میدونم نخود تو دهنت خیس نمیخوره.
[ترجمه ترگمان]من نمی خوام رازی رو که تو دهن بزرگی داری بهت بگم[ترجمه گوگل]من نمی خواهم راز شما را به عنوان یک دهان بزرگ بگویم
پیشنهاد کاربران
. Definition: An indiscreet or boastful person
معادل اصطلاح فارسی نخود توی دهان کسی خیس نخوردن، دهن لق یا به قول امروزی ها آنتن بودن می باشد.
. Ex: Don't tell her anything. She's got a really big mouth
ترجمه ی مثال: هر چیزی رو بهش نگو. بدجوری آنتنه ( دهن لقی میکنه یا به عبارت دیگر اصلا نخود توی دهن این بشر خیس نمیخوره ) .
معادل اصطلاح فارسی نخود توی دهان کسی خیس نخوردن، دهن لق یا به قول امروزی ها آنتن بودن می باشد.
. Ex: Don't tell her anything. She's got a really big mouth
ترجمه ی مثال: هر چیزی رو بهش نگو. بدجوری آنتنه ( دهن لقی میکنه یا به عبارت دیگر اصلا نخود توی دهن این بشر خیس نمیخوره ) .
Definition: An indiscreet or boastful person
معادل اصلاح فارسی نخود توی دهان کسی خیس نخوردن، دهن لق یا به قول امروزی ها آنتن بودن می باشد.
. Eg: Don't tell her anything. She's got a really big mouth
ترجمه ی مثال 1: هر چیزی رو بهش نگو. بدجوری آنتنه ( دهن لقی میکنه و یا به عبارت دیگر اصلا نخود توی دهنش خیس نمیخوره ) .
. Eg: My big mouth always gets me in trouble
ترجمه ی مثال 2: همیشه دهن لق بودنم کار دستم میده.
معادل اصلاح فارسی نخود توی دهان کسی خیس نخوردن، دهن لق یا به قول امروزی ها آنتن بودن می باشد.
. Eg: Don't tell her anything. She's got a really big mouth
ترجمه ی مثال 1: هر چیزی رو بهش نگو. بدجوری آنتنه ( دهن لقی میکنه و یا به عبارت دیگر اصلا نخود توی دهنش خیس نمیخوره ) .
. Eg: My big mouth always gets me in trouble
ترجمه ی مثال 2: همیشه دهن لق بودنم کار دستم میده.
کلمات دیگر: