عکس پستان (با اشعه ی ایکس)، پستان نگاره
mammogram
عکس پستان (با اشعه ی ایکس)، پستان نگاره
انگلیسی به فارسی
عکس پستان (با اشعهی ایکس)، پستان نگاره
ماموگرافی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: an x-ray picture of the breast, usu. made to check for cancerous growths.
• x-ray photograph of the breast obtained by mammography
جملات نمونه
1. Patients refused mammograms in 23 percent of the cases.
[ترجمه ترگمان]بیماران در ۲۳ درصد موارد از ماموگرافی امتناع کردند
[ترجمه گوگل]بیماران در 23 درصد از موارد ماموگرام را رد کردند
[ترجمه گوگل]بیماران در 23 درصد از موارد ماموگرام را رد کردند
2. Her piece on mammogram testing was great; direct, personal, nicely crafted.
[ترجمه ترگمان]قطعه او بر روی آزمایش ماموگرافی عالی بود؛ به طور مستقیم، شخصی و زیبا
[ترجمه گوگل]قطعه ی او در آزمایش ماموگرافی عالی بود؛ مستقیم، شخصی، به خوبی طراحی شده است
[ترجمه گوگل]قطعه ی او در آزمایش ماموگرافی عالی بود؛ مستقیم، شخصی، به خوبی طراحی شده است
3. Klausner estimated that regular mammograms for women in their 40s could save 500 to 000 lives each year.
[ترجمه ترگمان]Klausner برآورد کرد که ماموگرافی منظم برای زنان در سنین ۴۰ سالگی می تواند سالیانه ۵۰۰ هزار نفر را نجات دهد
[ترجمه گوگل]کولرنر برآورد کرد که ماموگرام های منظم برای زنان در 40 سالگی می توانند هر ساله 500 تا 000 زندگی را ذخیره کنند
[ترجمه گوگل]کولرنر برآورد کرد که ماموگرام های منظم برای زنان در 40 سالگی می توانند هر ساله 500 تا 000 زندگی را ذخیره کنند
4. For women 50 and older, follow-up mammograms within seven months found the original screening was 9 5 percent accurate.
[ترجمه ترگمان]برای زنان ۵۰ سال و بزرگ تر، انجام ماموگرافی در مدت هفت ماه مشاهده شد که غربالگری اصلی ۹ درصد دقیق بود
[ترجمه گوگل]برای زنان 50 ساله و بالاتر، در طی هفت ماه پیگیری های ماموگرام نشان داد که غربالگری اصلی 9 5 درصد دقیق بود
[ترجمه گوگل]برای زنان 50 ساله و بالاتر، در طی هفت ماه پیگیری های ماموگرام نشان داد که غربالگری اصلی 9 5 درصد دقیق بود
5. Participants received mammograms, then follow-up screenings in succeeding months.
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان ماموگرافی را دریافت کردند و پس از آن در چند ماه بعد، screenings را دنبال کردند
[ترجمه گوگل]شرکت کنندگان ماموگرام را دریافت کردند، سپس در ماه های بعد، پیگیری های تشخیصی انجام شد
[ترجمه گوگل]شرکت کنندگان ماموگرام را دریافت کردند، سپس در ماه های بعد، پیگیری های تشخیصی انجام شد
6. Still others never have paid for screening mammograms for women without symptoms.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، دیگران هرگز برای غربالگری ماموگرافی برای زنان بدون نشانه، پول پرداخت نکرده اند
[ترجمه گوگل]هنوز هم افراد دیگر برای غربالگری ماموگرام برای زنان بدون علائم پرداخت نمی کنند
[ترجمه گوگل]هنوز هم افراد دیگر برای غربالگری ماموگرام برای زنان بدون علائم پرداخت نمی کنند
7. The extreme unpleasantness of the mammogram is systematically and deliberately underplayed by the proponents of mass screening.
[ترجمه ترگمان]عدم تحمل شدید ماموگرافی به طور سیستماتیک و به عمد توسط حامیان کنترل جمعی به کار می رود
[ترجمه گوگل]ناراحتی شدید ماموگرام به طور سیستماتیک و عمدا توسط طرفداران غربالگری جمعی نقض شده است
[ترجمه گوگل]ناراحتی شدید ماموگرام به طور سیستماتیک و عمدا توسط طرفداران غربالگری جمعی نقض شده است
8. But that study was highly criticized for poor mammograms, among other things.
[ترجمه ترگمان]اما این مطالعه به شدت برای ماموگرافی ضعیف، در میان چیزهای دیگر مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اما این مطالعه برای ماموگرام های ضعیف، از جمله چیزهای دیگر، بسیار مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اما این مطالعه برای ماموگرام های ضعیف، از جمله چیزهای دیگر، بسیار مورد انتقاد قرار گرفت
9. After another mammogram confirmed calcifications in her breast, Weiss had an MRI — a more sensitive diagnostic test for dense breasts like hers.
[ترجمه ترگمان]بعد از یک مو گرافی در سینه او، وایس یک تست آر آر و یک آزمایش تشخیصی حساس برای سینه های متراکم مانند او داشت
[ترجمه گوگل]پس از یک ماموگرافی دیگر، کلسیفیکس را در پستان خود تایید کرد، وایس یک MRI داشت - تست تشخیصی حساسیت بیشتری برای سینه های چگال مانند آن ها
[ترجمه گوگل]پس از یک ماموگرافی دیگر، کلسیفیکس را در پستان خود تایید کرد، وایس یک MRI داشت - تست تشخیصی حساسیت بیشتری برای سینه های چگال مانند آن ها
10. A mammography technologist will perform your mammogram.
[ترجمه ترگمان]ماموگرافی با ماموگرافی، mammogram شما را انجام خواهد داد
[ترجمه گوگل]تکنسین ماموگرافی ماموگرافی شما را انجام خواهد داد
[ترجمه گوگل]تکنسین ماموگرافی ماموگرافی شما را انجام خواهد داد
11. Ask your doctor if your mammogram indicates dense tissue. If it does, a digital mammogram may help -- it's more accurate for dense breasts.
[ترجمه ترگمان]از پزشک خود بپرسید آیا ماموگرافی نشان دهنده یک بافت متراکم است یا نه اگر این کار انجام شود، یک ماموگرافی دیجیتال می تواند به شما کمک کند - - برای سینه های فشرده دقیق تر است
[ترجمه گوگل]در صورتی که ماموگرافی شما بافتی ضخیم داشته باشد، از پزشک خود بپرسید اگر این کار انجام شود، ممکن است ماموگرام دیجیتال کمک کند - برای سینه های متراکم دقیق تر است
[ترجمه گوگل]در صورتی که ماموگرافی شما بافتی ضخیم داشته باشد، از پزشک خود بپرسید اگر این کار انجام شود، ممکن است ماموگرام دیجیتال کمک کند - برای سینه های متراکم دقیق تر است
12. Eleven years ago, following a routine mammogram, Barbara Gibbs, 6 was told that she had breast cancer and needed a lumpectomy followed by radiotherapy.
[ترجمه ترگمان]یازده سال پیش، پس از یک ماموگرافی معمولی، باربارا Gibbs ۶ به او گفته شد که سرطان سینه دارد و به a که در پی آن پرتو درمانی وجود دارد نیاز دارد
[ترجمه گوگل]یازده سال پیش، به دنبال یک ماموگرافی معمولی، باربارا گیبس، 6 ساله گفته شد که او سرطان سینه دارد و نیاز به یک لامپکتومی دارد و به دنبال آن رادیوتراپی است
[ترجمه گوگل]یازده سال پیش، به دنبال یک ماموگرافی معمولی، باربارا گیبس، 6 ساله گفته شد که او سرطان سینه دارد و نیاز به یک لامپکتومی دارد و به دنبال آن رادیوتراپی است
13. Here we see a baseline mammogram of a 40-year-old woman.
[ترجمه ترگمان]در اینجا ما یک مو گرافی از یک زن ۴۰ ساله را می بینیم
[ترجمه گوگل]در اینجا ما یک ماموگرام پایه یک زن 40 ساله را می بینیم
[ترجمه گوگل]در اینجا ما یک ماموگرام پایه یک زن 40 ساله را می بینیم
14. A mammogram is an X-ray image of your breast used to screen for breast cancer.
[ترجمه ترگمان]ماموگرافی یک تصویر اشعه ایکس از پستان شما است که برای آزمایش سرطان پستان استفاده می شود
[ترجمه گوگل]یک ماموگرافی یک تصویر پرتو ایکس از پستان شما است که برای غربالگری سرطان پستان استفاده می شود
[ترجمه گوگل]یک ماموگرافی یک تصویر پرتو ایکس از پستان شما است که برای غربالگری سرطان پستان استفاده می شود
15. Have screening mammograms following the current guidelines for women of average risk: a baseline mammogram between age 35 and 40, and annual mammograms after age 40.
[ترجمه ترگمان]آیا غربالگری ماموگرافی را پس از دستورالعمل های جاری برای زنان به طور متوسط انجام می دهند: یک ماموگرافی که بین ۳۵ تا ۴۰ سال سن دارد، و ماموگرافی سالیانه بعد از ۴۰ سال
[ترجمه گوگل]داشتن ماموگرام غربالگری به دنبال دستورالعمل های فعلی برای زنان با خطر متوسط: یک ماموگرام پایه ای بین 35 تا 40 سال و ماموگرافی سالانه پس از 40 سال
[ترجمه گوگل]داشتن ماموگرام غربالگری به دنبال دستورالعمل های فعلی برای زنان با خطر متوسط: یک ماموگرام پایه ای بین 35 تا 40 سال و ماموگرافی سالانه پس از 40 سال
کلمات دیگر: