به خاک سپردن، خاک کردن، دفن کردن
lay to rest
به خاک سپردن، خاک کردن، دفن کردن
انگلیسی به فارسی
برای استراحت گذاشتن
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• (1) تعریف: to end or resolve a matter.
• متضاد: exhume
• متضاد: exhume
• (2) تعریف: to authoritatively confirm or deny something such as a rumor.
• bury, put to rest, settle
جملات نمونه
1. She was laid to rest in the churchyard.
[ترجمه ترگمان]او قرار بود در حیاط کلیسا استراحت کند
[ترجمه گوگل]او در کلیسا استراحت کرد
[ترجمه گوگل]او در کلیسا استراحت کرد
2. The minister resigned, and the government hoped that the scandal would finally be laid to rest.
[ترجمه ترگمان]وزیر استعفا داد و دولت امیدوار بود که این رسوایی سرانجام به پایان برسد
[ترجمه گوگل]وزیر استعفا داد و دولت امیدوار بود که این رسوایی برای استراحت آماده شود
[ترجمه گوگل]وزیر استعفا داد و دولت امیدوار بود که این رسوایی برای استراحت آماده شود
3. She was laid to rest beside her late husband.
[ترجمه Fafa] اوکنارشوهرمرحومش آرام گرفت
[ترجمه ترگمان]قرار بود کنار شوهرش استراحت کند[ترجمه گوگل]او به همراه شوهر عقب مانده خود به استراحت پرداخت
4. I'm glad that ridiculous plan has finally been laid to rest.
[ترجمه ترگمان]خوشحالم که این نقشه مسخره بالاخره خوابید
[ترجمه گوگل]من خوشحالم که طرح مسخره امیدوار است که بماند
[ترجمه گوگل]من خوشحالم که طرح مسخره امیدوار است که بماند
5. She was laid to rest next to her husband.
[ترجمه ترگمان]اون قرار بود کنار شوهرش استراحت کنه
[ترجمه گوگل]او به کنار همسرش بیهوش شد
[ترجمه گوگل]او به کنار همسرش بیهوش شد
6. The mourners stood in silent tribute as the coffin was laid to rest.
[ترجمه ترگمان]The در حالی که تابوت را برای استراحت چیده بودند با احترام خاموش ایستادند
[ترجمه گوگل]جادوگران در حالی که تابوت برای استراحت گذاشته شد، ادای احترام می کردند
[ترجمه گوگل]جادوگران در حالی که تابوت برای استراحت گذاشته شد، ادای احترام می کردند
7. With one stunning performance, Chelsea have laid to rest the ghost of their humiliating defeat at Old Trafford last season.
[ترجمه ترگمان]چلسی با یک عملکرد شگفت انگیز، روح شکست تحقیر آمیز خود را در Trafford در فصل گذشته به پایان رساند
[ترجمه گوگل]با یک عملکرد خیره کننده، چلسی در فصل گذشته اولدترافورد را روح خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]با یک عملکرد خیره کننده، چلسی در فصل گذشته اولدترافورد را روح خود را از دست داد
8. Her bones were laid to rest.
[ترجمه ترگمان]استخوان های او را برای استراحت آماده کرده بودند
[ترجمه گوگل]استخوان هایش برای استراحت گذاشته شد
[ترجمه گوگل]استخوان هایش برای استراحت گذاشته شد
9. She was laid to rest beside her husband.
[ترجمه ترگمان]کنار شوهرش دراز کشیده بود
[ترجمه گوگل]او به کنار همسرش بماند
[ترجمه گوگل]او به کنار همسرش بماند
10. He was laid to rest beside his late wife.
[ترجمه ترگمان]او قرار بود کنار همسر مرحوم خود استراحت کند
[ترجمه گوگل]او در کنار همسر مرحومش بماند
[ترجمه گوگل]او در کنار همسر مرحومش بماند
11. His dying wish was to be laid to rest at the church near his Somerset home.
[ترجمه ترگمان]آرزوی مرگ او این بود که در کلیسا در نزدیکی خانه دیوک آو سامرست به خاک سپرده شود
[ترجمه گوگل]آرزوی مرگ او برای تعطیل در کلیسا در نزدیکی خانه سامرست بود
[ترجمه گوگل]آرزوی مرگ او برای تعطیل در کلیسا در نزدیکی خانه سامرست بود
12. George was laid to rest beside his parents.
[ترجمه ترگمان]جورج کنار پدر و مادرش قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]جورج در کنار پدر و مادرش بماند
[ترجمه گوگل]جورج در کنار پدر و مادرش بماند
13. The initial findings lay to rest a few canards.
[ترجمه ترگمان]یافته های اولیه کمی باقی ماند
[ترجمه گوگل]یافته های اولیه موجب استراحت چند کاناداست
[ترجمه گوگل]یافته های اولیه موجب استراحت چند کاناداست
14. It was here that he died in March 1779 and laid to rest beside the sea in the churchyard at Marske.
[ترجمه ترگمان]اینجا بود که در سال ۱۷۸۹ در ماه مارس درگذشت و در حیاط کلیسا در حیاط کلیسا استراحت کرد
[ترجمه گوگل]اینجا بود که او در ماه مارس 1779 درگذشت و در کنار دریا در کلیسا در Marske قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اینجا بود که او در ماه مارس 1779 درگذشت و در کنار دریا در کلیسا در Marske قرار گرفت
پیشنهاد کاربران
دفن کردن - به خاک سپردن
کلمات دیگر: