کلمه جو
صفحه اصلی

leaded


(بنزین) سرب دار، سرب گرفته، سرب پوش، سرب دار

انگلیسی به فارسی

سربگرفته،سربپوش،سرب دار


سرباز، رهبری کردن، سوق دادن، هدایت کردن، سرب پوش کردن، با سرب اندودن، بردن، بران داشتن، راهنمایی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• coated with lead, lined with lead, containing lead
leaded fuels contain a small amount of lead which was added to make the engine use the fuel more efficiently.
leaded glass or windows are made of small pieces of glass held together in a pattern by strips of lead placed between each piece.

جملات نمونه

1. leaded gasoline
بنزین سرب دار

2. Many motorists are going over from leaded to unleaded fuel.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از رانندگان از leaded به سوخت بدون سرب سر و کار دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از رانندگان در حال رفتن از سوخت سرب به سوخت بدون سرب است

3. The tiny cottage with its leaded windows and thatched roof was as pretty as a picture.
[ترجمه ترگمان]کلبه کوچک با پنجره های leaded و سقف گالی پوش به بزرگی یک تصویر بود
[ترجمه گوگل]کلبه ی کوچک با پنجره های سربدار و سقف یخچال به اندازه ی یک عکس بود

4. Japanese refiners stopped producing leaded petrol in December 198
[ترجمه ترگمان]در ماه دسامبر refiners ژاپنی تولید بنزین leaded را متوقف کرد
[ترجمه گوگل]پالایشگاه های ژاپنی در دسامبر 198 میلادی تولید بنزین سرب را متوقف کردند

5. There isn't much demand for leaded gasoline anymore.
[ترجمه ترگمان]دیگر نیازی به بنزین سرب نیست
[ترجمه گوگل]تقاضای زیادی برای بنزین سرب وجود ندارد

6. More short-haired young men gaze through leaded windows or carry burdens across alienating landscapes.
[ترجمه ترگمان]مردان جوان با موهای کوتاه از پشت پنجره های leaded نگاه می کنند و یا باری بر روی مناظر بیگانه حمل می کنند
[ترجمه گوگل]بیشتر مردان جوان کوتاه موی از طریق پنجره های سربسته نگاه می کنند و یا بار سنگین را در سراسر منظره های بی نظیر حمل می کنند

7. The top price for leaded four-star will be 17 6p.
[ترجمه ترگمان]قیمت بالای ۴ ستاره leaded ۱۷ ۶ خواهد بود
[ترجمه گوگل]قیمت بالای چهار ستاره سربازان 17 ساعته خواهد بود

8. I moved to the leaded window, looked out.
[ترجمه ترگمان]به سمت پنجره leaded رفتم و به بیرون نگاه کردم
[ترجمه گوگل]من به پنجره سربسته رفتم، نگاه کردم

9. Through the tall leaded windows the bright span of water flittered and shone.
[ترجمه ترگمان]از میان پنجره های بلند و بزرگ سربی رنگ آبی روشنی که در آن می درخشید برق می زد و می درخشید
[ترجمه گوگل]از طریق پنجره های سرامیکی بلند، ابعاد درخشان آب تکان داد و درخشید

10. The leaded petrol market is shrinking so fast that some major petroleum companies have discontinued refining leaded petrol.
[ترجمه ترگمان]بازار بنزین leaded به سرعت در حال کاهش است و برخی از شرکت های نفتی بزرگ پالایش نفت leaded را متوقف کرده اند
[ترجمه گوگل]بازار بنزین سربسته به سرعت کاهش می یابد که برخی از شرکت های بزرگ نفتی بنزین پالایش نفتی را متوقف کرده اند

11. As a first step, the sale of leaded petrol will be banned from January 199
[ترجمه ترگمان]به عنوان اولین گام، فروش بنزین leaded در ماه ژانویه ۱۹۹ مورد خواهد بود
[ترجمه گوگل]به عنوان اولین قدم، فروش بنزین سرب از ژانویه 199 ممنوع است

12. MacLane slapped his open palm lightly with a leaded length of rubber hosepipe.
[ترجمه ترگمان]MacLane با نوک محکمی به کف دستش ضربه زد و شروع به اشک ریختن کرد
[ترجمه گوگل]MacLane کف دست خود را به آرامی با طول سربی شلنگ لاستیکی شل کرد

13. Heavily leaded bronzes are obvious candidates for analysis.
[ترجمه ترگمان]برنزی که به شدت leaded می شوند، نامزدهای آشکاری برای تحلیل هستند
[ترجمه گوگل]برنزهای بسیار سربدار، کاندیداهای واضح برای تجزیه و تحلیل هستند

leaded gasoline

بنزین سرب‌دار



کلمات دیگر: