کلمه جو
صفحه اصلی

impolitely


بی ادبانه

انگلیسی به فارسی

با بی ادبی


نا امید کننده


انگلیسی به انگلیسی

• rudely, discourteously, in an impolite manner

جملات نمونه

1. Furthermore, he speaks too impolitely. He should speak more politely.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، او زیادی حرف می زند باید مودبانه صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، او بیش از حد نگران کننده صحبت می کند او باید مودبانه صحبت کند

2. Please make clear that he should act so impolitely again.
[ترجمه ترگمان]لطفا اطمینان حاصل کنید که دوباره باید این کار را انجام دهد
[ترجمه گوگل]لطفا روشن کنید که او باید مجددا به طور غیرمستقیم عمل کند

3. We should not speak to the elderly impolitely .
[ترجمه ترگمان]ما نباید با the صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]ما نباید با افراد سالم صحبت کنیم

4. Let me know if they treat you impolitely.
[ترجمه ترگمان]اگه باه ات خوب رفتار کنن بهم خبر بده
[ترجمه گوگل]اجازه دهید من بدانم اگر آنها با شما رفتار ناپسند دارند

5. By policy, the police impolitely sliced the politician's politics books.
[ترجمه ترگمان]پلیس با سیاست، کتاب های سیاسی سیاست مدار را پاره کرد
[ترجمه گوگل]با سیاست، پلیس به اشتباه کتابهای سیاستمدار را برملا کرد

6. He treated her impolitely.
[ترجمه ترگمان] اون با \"impolitely\" درمانش کرد
[ترجمه گوگل]او با بی ادبانه رفتار کرد

7. Though you may have understood the heart and seen the nature, but I would like to ask impolitely : Say you understood, what then?
[ترجمه ترگمان]هرچند ممکن است شما قلب را درک کنید و طبیعت را ببینید، اما من می خواهم از impolitely بپرسم: آن وقت فهمیدید؟
[ترجمه گوگل]اگرچه ممکن است قلب را درک کنید و طبیعت را دید، اما من می خواهم از نادانی بپرسم: بگو بفهمید، چه اتفاقی افتاد؟

8. A unit of weight of medium plate person seized this opportunity impolitely, someone says they were held in the arms in those days " big gold baby " .
[ترجمه ترگمان]یک واحد وزن در یک بشقاب متوسط، این فرصت را از دست داد، کسی می گوید که آن ها در این روزها \"نوزاد بزرگ طلایی\" در آغوش گرفته شده اند
[ترجمه گوگل]فردی که وزنش را از دست داده بود، این فرصت را به طور غیرمستقیم به دست آورد، کسی می گوید که آنها در روزهای 'طلای بزرگ طلایی' در آغوش گرفته می شوند

9. On the contrary, if a person behaves roughly and impolitely people will frown on him.
[ترجمه ترگمان]برعکس، اگر فردی با خشونت رفتار کند و مردم impolitely به او اخم کنند
[ترجمه گوگل]برعکس، اگر شخصی رفتار و رفتار نادرست و نومیدانه مردم را بر او تحمیل کند،

10. That day, however, my left foot, apparently by its own volition, reached out and very impolitely took the chalk out of my sister's hand.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن روز، پای چپم، که ظاهرا به خواست خودش بود، دست دراز کرد و خیلی زود گچ را از دست خواهر من گرفت
[ترجمه گوگل]در آن روز، پا چپ من، ظاهرا به واسطه ی خواسته ی خود، از دستم برداشته بود و از دست خواهرم دست و پاچه گلی را گرفت

11. Bad manners bring about entirely different results. (Bad manners are the unhappy way of doing things. ) You will feel unhappy if you are treated impolitely . Bad manner can ruin a friendship.
[ترجمه ترگمان]رفتار بد نتایج کاملا متفاوتی را به همراه دارد (رفتار بد، روش unhappy برای انجام کارها است)شما احساس ناراحتی می کنید اگر تحت درمان impolitely قرار داشته باشید رفتار بد می تواند دوستی را خراب کند
[ترجمه گوگل]رفتارهای بد نتایج کاملا متفاوت می یابند (رفتارهای بد روش های ناسازگارانه برای انجام کارهاست ) شما ناراحت می شوی اگر به طور غیرمستقیم درمان می شود به نحوی بد می تواند یک دوستی را خراب کند

12. That day, however, my left foot reached out and very impolitely took the chalk out of my sister's hand.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن روز پایم به بیرون دراز شد و خیلی زود گچ را از دست خواهر من بیرون کشید
[ترجمه گوگل]آن روز، با این حال، پا چپ من را از دست داد و بسیار ناخوشایند گندم را از دست خواهر من گرفت

13. That day, however, my left foot, apparently on its own volition, reached out and very impolitely took the chalk out of my sister's hand.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن روز، پای چپم، که ظاهرا به خواست خودش بود، دست دراز کرد و خیلی زود گچ را از دست خواهر من گرفت
[ترجمه گوگل]با این حال، در آن روز، پا چپ من ظاهرا به دلخواه خود بود، از دستم برنمیآمد و گه گاه از دست خواهرم خیلی کمرنگ شد

14. The supplier should do their best to meet the order of the deeler and should not refuse it impolitely.
[ترجمه ترگمان]تامین کننده باید نهایت تلاش خود را برای برآورده کردن سفارش of انجام دهد و نباید آن را رد کند
[ترجمه گوگل]تامین کننده باید بهترین کار خود را انجام دهد تا دستورالعمل را برآورده کند و نباید از آن ناخواسته رد شود


کلمات دیگر: