غیر عملی بودن
impracticality
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• quality of being impractical, quality of being unsuited for use; quality of being impossible to carry out
جملات نمونه
1. it wants no extended examination to prove its impracticality
اثبات غیر عملی بودن آن،نیازی به امتحان گسترده ندارد.
2. She explained to her superiors the impracticality of such a project.
[ترجمه ترگمان]او برای her چنین پروژه ای توضیح داد
[ترجمه گوگل]او توضیح داد که ناتوانی چنین پروژه ای را بر عهده دارد
[ترجمه گوگل]او توضیح داد که ناتوانی چنین پروژه ای را بر عهده دارد
3. Do you see the impracticality of your methodology? Literally, any unsubstantiated claim can survive with your reasoning.
[ترجمه ترگمان]آیا the روش شما را می بینید؟ در واقع، هر ادعای unsubstantiated می تواند با استدلال شما جان سالم به در ببرد
[ترجمه گوگل]آیا غیر عملی بودن روش خود را می بینید؟ به معنای واقعی کلمه، هرگونه ادعای ناعادلانه می تواند با استدلال شما زنده بماند
[ترجمه گوگل]آیا غیر عملی بودن روش خود را می بینید؟ به معنای واقعی کلمه، هرگونه ادعای ناعادلانه می تواند با استدلال شما زنده بماند
4. I resent comments on the impracticality of small cars.
[ترجمه ترگمان]در مورد the ماشین های کوچک ناراحت می شوم
[ترجمه گوگل]من در مورد غیر عملی بودن ماشین های کوچک مخالفم
[ترجمه گوگل]من در مورد غیر عملی بودن ماشین های کوچک مخالفم
5. The trip's expense and impracticality have cooled government enthusiasm, says National Air and Space Museum historian Valerie Neal.
[ترجمه ترگمان]والری Neal، تاریخدان ملی هواشناسی و فضانوردی، می گوید که هزینه سفر و impracticality شور و اشتیاق دولت را خنک کرده است
[ترجمه گوگل]میگوید والری نیل، مورخ ملی موشک فضایی و موزیک، می گوید هزینه و غیر عملی بودن سفر، شور و شوق دولت را خنک کرده است
[ترجمه گوگل]میگوید والری نیل، مورخ ملی موشک فضایی و موزیک، می گوید هزینه و غیر عملی بودن سفر، شور و شوق دولت را خنک کرده است
6. Apart from the impracticality of the proposed cargo inspection, the higher costs would be passed on to the end-users.
[ترجمه ترگمان]جدا از خروجی بازرسی بار پیشنهادی، هزینه های بالاتر به کاربران نهایی منتقل خواهد شد
[ترجمه گوگل]به غیر از غیر عملی بودن بازرسی باربری پیشنهادی، هزینه های بالاتری به کاربران نهایی منتقل می شود
[ترجمه گوگل]به غیر از غیر عملی بودن بازرسی باربری پیشنهادی، هزینه های بالاتری به کاربران نهایی منتقل می شود
7. Adoption of modern agricultural practices and use of technology is inadequate, hampered by ignorance of such practices, high costs and impracticality in the case of small land holdings.
[ترجمه ترگمان]پذیرش روش های نوین کشاورزی و استفاده از فن آوری ناکافی است، و به واسطه بی توجهی به چنین اعمالی، هزینه های بالا و impracticality در مورد دارایی های ناچیز زمین، مختل می شود
[ترجمه گوگل]تصویب شیوه های کشاورزی مدرن و استفاده از فن آوری ناکافی است، با نادیده گرفتن چنین شیوه هایی، هزینه های بالا و عدم عملی بودن در مورد مالکیت زمین های کوچک مانع می شود
[ترجمه گوگل]تصویب شیوه های کشاورزی مدرن و استفاده از فن آوری ناکافی است، با نادیده گرفتن چنین شیوه هایی، هزینه های بالا و عدم عملی بودن در مورد مالکیت زمین های کوچک مانع می شود
8. The Tientsin mint officials, after having the die for this coin engraved, became convinced of the impracticality of an iron coinage.
[ترجمه ترگمان]مقامات mint Tientsin پس از مرگ این سکه، به the سکه آهنین قانع شدند
[ترجمه گوگل]مقامات نعناع Tientsin، پس از مرگ برای این سکه حکاکی شده، تبدیل شده است متقاعد به غیر عملی بودن سکه آهن
[ترجمه گوگل]مقامات نعناع Tientsin، پس از مرگ برای این سکه حکاکی شده، تبدیل شده است متقاعد به غیر عملی بودن سکه آهن
9. Not only would the launch costs be astronomical to get a crate of Stella into orbit, it's a physical impracticality to consume any carbonated beverage in space.
[ترجمه ترگمان]هزینه پرتاب نه تنها برای به دست آوردن یک جعبه از ستلا به مدار، نجومی است، این یک impracticality فیزیکی است که هر نوشیدنی کربناته را در فضا مصرف می کند
[ترجمه گوگل]هزینه های راه اندازی نه تنها هزینه های نجومی را برای دریافت جعبه Stella به مدار می گذارند، بلکه یک عملیات فیزیکی برای مصرف هر گونه نوشابه گازدار در فضا است
[ترجمه گوگل]هزینه های راه اندازی نه تنها هزینه های نجومی را برای دریافت جعبه Stella به مدار می گذارند، بلکه یک عملیات فیزیکی برای مصرف هر گونه نوشابه گازدار در فضا است
10. When it comes to cameras, budding snappers have long struggled with the impracticality of the big guns, whilst grinding their teeth at the less-than-perfect picture quality of a compact.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که نوبت به دوربین می رسد، snappers در حال جوانه زدن، مدتی است که با گلوله های توپ بزرگ دست و پنجه نرم می کنند، در حالی که دندان های خود را با کیفیت تصویر کم تر از حد کامل جمع می کنند
[ترجمه گوگل]هنگامی که به دوربین ها می آید، شمشیرهای تازه شروع به کار کرده اند با ناتوانی اسلحه های بزرگ مبارزه می کنند، در حالی که دندان هایشان را در کیفیت تصویر کمتری نسبت به کامپایلر جمع می کنند
[ترجمه گوگل]هنگامی که به دوربین ها می آید، شمشیرهای تازه شروع به کار کرده اند با ناتوانی اسلحه های بزرگ مبارزه می کنند، در حالی که دندان هایشان را در کیفیت تصویر کمتری نسبت به کامپایلر جمع می کنند
پیشنهاد کاربران
انجام ناپذیری، ناکارامدی
کلمات دیگر: