کلمه جو
صفحه اصلی

man of the world


آدم دنیا دیده، آدم پر تجربه و گسترده اندیش

انگلیسی به فارسی

آدم دنیا دیده، آدم پر تجربه و گسترده اندیش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a man of experience and sophistication.

• one who has experienced the world, well-traveled person

جملات نمونه

1. Look, we are both men of the world, would anyone really mind?
[ترجمه ترگمان]ببین، ما هر دو مرد دنیا هستیم، کسی اهمیت میده؟
[ترجمه گوگل]نگاه کن، ما هر دو مرد جهان هستیم، آیا واقعا کسی فکر می کند؟

2. The villagers hold them in awe and think of them as men of the world.
[ترجمه ترگمان]روستاییان آن ها را با هیبت در نظر می گیرند و به آن ها به عنوان مرد جهان فکر می کنند
[ترجمه گوگل]روستائیان آنها را در معرض خطر قرار می دهند و از آنها به عنوان مردان جهان فکر می کنند

3. Look, Ray, you're a man of the world - I'm sure you've been in situations like this before.
[ترجمه ترگمان]ببین ری، تو مردی از دنیا هستی - مطمئنم که قبلا چنین موقعیت هایی داشتی
[ترجمه گوگل]نگاه کنید، ری، شما مردی از جهان هستید - مطمئن هستم که در چنین شرایطی پیش از این بوده اید

4. Meanwhile Mrs hatched her plans, abetted by the man of the world.
[ترجمه ترگمان]در خلال این احوال، خانم نقشه خود را از کار انداخت، با مرد دنیا هم هم کاری کرد
[ترجمه گوگل]در همین حال خانم ها طرح های خود را به دست آوردند که توسط مرد جهان مورد حمایت قرار گرفتند

5. He is a man of the world, he wouldn't be shocked.
[ترجمه ترگمان]او مرد دنیا است، او شوکه نخواهد شد
[ترجمه گوگل]او مردی از جهان است، او شوکه نخواهد شد

6. He is too much of a man of the world not to know better.
[ترجمه ترگمان]او بیش از یک مرد دنیا است که بهتر بداند
[ترجمه گوگل]او بیش از حد یک مرد جهان است که بهتر از آن نمی داند

7. Are you a man of the world until you travel abroad?
[ترجمه ترگمان]مگر شما مرد دنیا هستید تا اینکه به خارج سفر کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما یک مرد جهان هستید تا زمانی که به خارج از کشور سفر کنید؟

8. He was a man of the world, and he knew a thing or two.
[ترجمه ترگمان]او مرد دنیا بود و یکی دو چیز را می شناخت
[ترجمه گوگل]او مردی از جهان بود و او یک یا دو چیز را می دانست

9. As a merchant, he was a man of the world -- he had seen it all.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک بازرگان او مردی بود که همه آن را دیده بود
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک تاجر، مردی از جهان بود - او این همه را دیده بود

10. Hitler the 20 th century century hegemony the man of the world around.
[ترجمه ترگمان]در قرن بیستم هیتلر برتری جهان را به خود جلب کرد
[ترجمه گوگل]هیتلر هژمونی قرن بیست و یکم مرد جهان است

11. He began to feel that he was a man of the world.
[ترجمه ترگمان]کم کم احساس می کرد که او مرد دنیا است
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که او مردی از جهان است

12. You're a man of the world . Can I ask your advice about something?
[ترجمه ترگمان]تو مرد دنیایی می تونم در مورد یه چیزی ازت مشورت کنم؟
[ترجمه گوگل]تو مرد جهان هستی آیا می توانم از مشاوره شما در مورد چیزی بپرسم؟

13. Bob is a man of the world; why not go to him for advice?
[ترجمه ترگمان]باب مرد دنیا است، چرا برای راهنمایی به او نمی روید؟
[ترجمه گوگل]باب یک مرد جهان است؛ چرا به مشاوره نمی رویم؟

14. Paul is very much a man of the world.
[ترجمه ترگمان]پل مرد بسیار خوبی است
[ترجمه گوگل]پل بسیار مرد جهان است


کلمات دیگر: