کلمه جو
صفحه اصلی

knifing


عمران : عمل نرم کردن یا خرد کردن سطح زیر خاک قانون ـ فقه : چاقو کشى

انگلیسی به فارسی

چاق شدن، چاقو زدن، کارد زدن، بریدن


انگلیسی به انگلیسی

• act of cutting or stabbing with a knife

جملات نمونه

1. i saw birds knifing the autumn sky
پرندگانی را می دیدم که مثل تیر در آسمان پاییزی در پرواز بودند.


کلمات دیگر: