کلمه جو
صفحه اصلی

knurled


کنگره دار، دندانه دار، گره دار، قپه دار

انگلیسی به فارسی

چنگال، کنگره دار کردن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having small ridges.

- This water bottle has a knurled cap, making it easy to open even with mittens on.
[ترجمه ترگمان] این بطری آب یک کلاهک پر زرق و برق دارد و به راحتی می تواند با دستکش آن را باز کند
[ترجمه گوگل] این بطری آب دارای کلاه کرکره ای است که حتی با دست نخورده امکان پذیر است

(2) تعریف: having knots; gnarly.

• knotty, gnarled; ridged, serrated, jagged


کلمات دیگر: