کلمه جو
صفحه اصلی

jubilate


(به خاطر سرمستی از پیروزی یا موفقیت و غیره) شادی کردن، جشن گرفتن، دست افشانی کردن، شادیانه کردن، (انجیل) سرود شادمانی (در کتاب مزامیر داود)، فریاد شادی

انگلیسی به فارسی

فریاد شادی


جشن گرفتن، فریاد شادی


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: jubilates, jubilating, jubilated
مشتقات: jubilatory (adj.)
• : تعریف: to feel joyful; rejoice; exult.
مشابه: exult, rejoice

- The crowd jubilated as they awaited the appearance of the freed hostages.
[ترجمه ترگمان] مردم در انتظار ظهور گروگان های آزاد شده بودند
[ترجمه گوگل] جمعیت به عنوان منتظر ظهور گروگان آزاد شدند

• celebrate, rejoice, exult

جملات نمونه

1. Happily, there are many fine new hymns and hymn books now available, including those compiled by the Jubilate Group.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، سروده ای مذهبی و سروده ای مذهبی بسیاری در حال حاضر در دسترس هستند، از جمله آن هایی که توسط گروه Jubilate گردآوری شده اند
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، بسیاری از ترانه های جدید و کلیساهای جدید در حال حاضر در دسترس هستند، از جمله کسانی که گروه جوبیلات را تهیه کرده اند

2. Armour saw the word that a moment ago wrote carefully again, jubilate again suddenly: "Scrutiny the appearance of this word, resemble a hatbox clearly general, this certainly is ' box ' word. "
[ترجمه ترگمان]آرمر روی کلمه ای که یک لحظه پیش با دقت نوشته بود را دید و بار دیگر تکرار کرد: \"ظاهر شدن این کلمه، به طور کلی به طور کلی، شبیه به کلمه\" hatbox \" است
[ترجمه گوگل]زره کلامی را دید که یک لحظه قبل از آن با دقت دوباره نوشت، به طور ناگهانی دوباره جشن میگرفت: «بررسی ظاهر این کلمه، شبیه به یک hatbox به وضوح عمومی است، این قطعا کلمه جعبه است '

3. The parents of old is old son return very jubilate, let an eldest son help its arrange the job immediately.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادر پیر خیلی زود به خانه باز می گردند و اجازه می دهند که یک پسر بزرگ تر فورا شغل خود را مرتب کند
[ترجمه گوگل]پدر و مادر قدیمی پسر پس از بازگشت بسیار جشن می گیرند، اجازه دهید یک پسر ارشد کمک می کند تا آن را بلافاصله ترتیب دهید

4. This is network business " double-faced sex ", let a person jubilate care letting a person.
[ترجمه ترگمان]این \"رابطه جنسی دو برابر\" است، اجازه دهید یک فرد مراقب خود باشد
[ترجمه گوگل]این رابطه جنسی دو طرفه کسب و کار در شبکه است، به طوری که فرد مراقبت از یک فرد را جلب کند

5. Like all great change, the rise steeply of small penguin also lets a few jubilate a few anxious.
[ترجمه ترگمان]مانند همه تغییرات عظیم، با شیب تند یک پنگوئن کوچک، چند تایی از آن ها را کمی نگران می کند
[ترجمه گوگل]مانند همه تغییرات بزرگ، افزایش شدید پنگوئن کوچک نیز اجازه می دهد چند جالب چند اضطراب

After the victory, people jubilated.

پس از پیروزی مردم شادی کردند.



کلمات دیگر: