کلمه جو
صفحه اصلی

lead pencil


مداد نقاشی، مداد سربی، مداد سربى، یا گرافیتى

انگلیسی به فارسی

مداد نقاشی، مداد سربی


مداد سرب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a writing or drawing implement consisting of a thin rod of graphite encased in wood.

• writing utensil that contains black lead to create marks on paper

جملات نمونه

1. There were boxes of coloured crayons and wax, lead pencils and paints in colours he never knew existed.
[ترجمه ترگمان]چند تا مداد رنگی از مداد و موم بود، مداد و نقاشی را نقاشی می کرد و رنگ های مختلف را که هرگز از آن بی اطلاع بود، نقاشی می کرد
[ترجمه گوگل]جعبه های مداد رنگی و موم، مداد سرب و رنگ در رنگ هایی که او هرگز نمی دانست وجود داشت

2. The main products are: all kinds of black lead pencil, color lead pencil, craft pen, a special pencil.
[ترجمه ترگمان]محصولات اصلی عبارتند از: همه انواع مداد سربی، مداد، مداد، قلم هنری، مداد مخصوص
[ترجمه گوگل]محصولات اصلی عبارتند از: انواع مداد سرب سیاه، مداد رنگی سرب، قلم صنایع دستی، مداد مخصوص

3. The Heilongjiang Province Hailin Lead pencil factory welcome you!
[ترجمه ترگمان]کارخانه مدادی Province Province از شما استقبال می کند!
[ترجمه گوگل]استان هیلونگجیانگ Hailin کارخانه مداد سرب از شما خوش آمدید!

4. Very pretty aromas of currants, licorice and lead pencil. Full-bodied with a solid core of velvety tannins and a long finish.
[ترجمه ترگمان]یه عالمه کشمش، شیرین بیان و مداد سربی bodied کامل با یه هسته نرم مخملی و یه پایان طولانی
[ترجمه گوگل]عطر و بوی بسیار زیبا از گل سرخ، شیرین بیان و مداد سرب کامل با یک هسته جامد از تانن مخملی و یک پایان طولانی

5. Brande expresses her preference for coffee, a medium-soft lead pencil, and a noiseless portable typewriter.
[ترجمه ترگمان]Brande بیانگر برتری او برای قهوه، یک مداد سربی با نرم، و یک ماشین تحریر بی سر و صدا است
[ترجمه گوگل]براند، اولویت خود را برای قهوه، یک مداد مدرن متوسط ​​و نرم، و یک ماشین تحریر بی صدا و قابل حمل نشان می دهد

6. Lead Pencil and Art Good Manufacturing in the U. S. and its I. . .
[ترجمه ترگمان]Pencil و تولید خوب آرت در U اس و من …
[ترجمه گوگل]مداد سرب و تولید هنری خوب در U S و I آن

7. I need a soft lead pencil.
[ترجمه ترگمان]به یه مداد سربی نرم احتیاج دارم
[ترجمه گوگل]من نیاز به یک مداد سرب نرم

8. I am a lead pencil—the ordinary wooden pencil familiar to all boys and girls and adults who can read and write.
[ترجمه ترگمان]من یک مداد سربی هستم - یک مداد چوبی معمولی که برای همه بچه ها و دختران و بزرگسالانی وجود دارد که می توانند بخوانند و بنویسند
[ترجمه گوگل]من مداد سرب - مداد معمولی چوبی آشنا برای همه پسران و دختران و بزرگسالانی است که می توانند بخوانند و نوشتن کنند

9. Pieces of bread were used to erase lead pencil before rubber came into use.
[ترجمه ترگمان]قطعات نان برای پاک کردن مداد سربی قبل از استفاده از لاستیک استفاده می شد
[ترجمه گوگل]قطعات لاستیکی برای پاک کردن مداد سرامیکی قبل از استفاده از لاستیک مورد استفاده قرار گرفتند

10. The lead pencil is one of the most used pieces of merchandise in the world. It is the simplest, most convenient and least expensive of all writing instruments.
[ترجمه ترگمان]مداد سربی یکی از the های مورد استفاده در دنیا است این ساده ترین، مناسب ترین و ارزان ترین ابزار نوشتاری است
[ترجمه گوگل]مداد سرب یکی از قطعات مورد استفاده در جهان است این ساده ترین، راحت ترین و کم هزینه ترین ابزار نوشتن است

11. Many transistors are smaller than the eraser on the end of a lead pencil.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ترانزیستورها در انتهای یک مداد راهنما، کوچک تر از the هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از ترانزیستورها در انتهای مداد سرب کوچکتر از پاک کن هستند

12. Vugular pore openings are frequently as large as an ordinary lead pencil and are usually attributed to leaching of the rock subsequent to deposition.
[ترجمه ترگمان]Vugular منافذ بزرگ به اندازه یک مداد سربی معمولی بزرگ هستند و معمولا به لیچینگ سنگ پس از رسوب نسبت داده شده اند
[ترجمه گوگل]سوراخهای حفره ورقه ای اغلب به اندازه یک مداد سرامیکی معمولی هستند و معمولا به اشباع سنگ در اثر رسوب بستگی دارد

13. The 1999 Branaire is from an under-rated estate. This is a beautifully perfumed effort revealing scents of graphite, lead pencil shavings, blueberries, raspberries, and black currants.
[ترجمه ترگمان]سال ۱۹۹۹ Branaire از یک ملک تحت امتیاز است این یک تلاش بسیار معطر و معطر است که بوی گرافیت، تراشه های مداد، زغال آخته، تمشک و currants سیاه را آشکار می کند
[ترجمه گوگل]Branaire سال 1999 از املاک زیرزمینی است این یک اقدام زیبای عطر است که عطرهای گرافیت، تراشه های مداد سرامیکی، زغال اخته، تمشک و چرک سیاه را نشان می دهد


کلمات دیگر: