هماهنگ
harmonically
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• harmoniously; in agreement
جملات نمونه
1. The effect is still good, but harmonically more obscure and dissonant.
[ترجمه ترگمان]این اثر هنوز خوب است، اما harmonically و dissonant است
[ترجمه گوگل]اثر هنوز هم خوب است، اما هماهنگی بیشتر مبهم و ناهموار است
[ترجمه گوگل]اثر هنوز هم خوب است، اما هماهنگی بیشتر مبهم و ناهموار است
2. Thirdly, the seam - tracking harmonically controlling algorithm of robot is designed.
[ترجمه ترگمان]در مرحله سوم، الگوریتم کنترل پیش بین مبتنی بر ترک طراحی شده است
[ترجمه گوگل]سوم، الگوریتم کنترل هارمونیک ربات ربات طراحی شده است
[ترجمه گوگل]سوم، الگوریتم کنترل هارمونیک ربات ربات طراحی شده است
3. Harmonically allocated design elements like graphics and text.
[ترجمه ترگمان]harmonically عناصر طراحی را مانند گرافیک و متن اختصاص دادند
[ترجمه گوگل]عناصر طراحی به طور متناهی مانند گرافیک و متن
[ترجمه گوگل]عناصر طراحی به طور متناهی مانند گرافیک و متن
4. The phase is adjusted manually and harmonically with rapid and accurate adjustment.
[ترجمه ترگمان]این فاز به صورت دستی و با تنظیم سریع و دقیق تنظیم می شود
[ترجمه گوگل]فاز به صورت دستی و هماهنگ با تنظیم سریع و دقیق تنظیم می شود
[ترجمه گوگل]فاز به صورت دستی و هماهنگ با تنظیم سریع و دقیق تنظیم می شود
5. The CPW sub- harmonically pumped diode mixer was used finite ground CPW that can reduce radiation loss, suppress high order harmonics and be more convenient to layout.
[ترجمه ترگمان]The cpw cpw harmonically با استفاده از cpw میدان محدود مورد استفاده قرار گرفت که می تواند تلفات تشعشع را کاهش داده، harmonics مرتبه بالا را سرکوب کرده و برای چیدمان مناسب تر باشد
[ترجمه گوگل]مخلوط کننده دیود پمپ متعادل با CPW از CPW زمین متداول استفاده می شود که می تواند باعث کاهش تابش، سرکوب هارمونیک ها و نظم بیشتر نسبت به طرح شود
[ترجمه گوگل]مخلوط کننده دیود پمپ متعادل با CPW از CPW زمین متداول استفاده می شود که می تواند باعث کاهش تابش، سرکوب هارمونیک ها و نظم بیشتر نسبت به طرح شود
6. However, NEC has developed a new harmonically tuned amplifier which achieves 45% efficiency on otherwise standard components.
[ترجمه ترگمان]با این حال، NEC یک تقویت کننده tuned تنظیم شده جدید را توسعه داده است که کارایی ۴۵ درصد را در مولفه های استاندارد به دست می آورد
[ترجمه گوگل]با این حال، NEC یک آمپلی فایر جدید هماهنگ تنظیم شده را ایجاد کرده است که به ترتیب در بازه های 45 درصدی در اجزای استاندارد به دست می آید
[ترجمه گوگل]با این حال، NEC یک آمپلی فایر جدید هماهنگ تنظیم شده را ایجاد کرده است که به ترتیب در بازه های 45 درصدی در اجزای استاندارد به دست می آید
7. The chaotic motion of a harmonically forced circular plate is studied in the paper.
[ترجمه ترگمان]حرکت پر هرج و مرج یک بشقاب مدور اجباری در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]حرکت هرج و مرج از یک صفحه دایره ای مجزا از هماهنگی در مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]حرکت هرج و مرج از یک صفحه دایره ای مجزا از هماهنگی در مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است
8. The feeding of consumable electrode and the pushing forming slider t are controlled by computer harmonically.
[ترجمه ترگمان]تغذیه الکترود مصرفی و اسلایدر شکل دادن به جلو توسط harmonically کامپیوتر کنترل می شوند
[ترجمه گوگل]تغذیه الکترود مصرفی و کشویی شکل کششی t توسط هماهنگی کامپیوتر کنترل می شود
[ترجمه گوگل]تغذیه الکترود مصرفی و کشویی شکل کششی t توسط هماهنگی کامپیوتر کنترل می شود
9. This work has a miniature dual Balun saving the 76% area from fundamental dual Balun. Therefore, the mixer is a miniature area sub- harmonically pumped image rejection mixer.
[ترجمه ترگمان]این کار دارای یک balun دوگانه کوچک است که در حدود ۷۶ درصد از balun دوگانه بنیادی را حفظ می کند بنابراین، میکسر یک mixer کوچک sub - pumped image rejection)است
[ترجمه گوگل]این کار دارای دوبلین مینیاتوری Balun صرفه جویی در منطقه 76٪ از بلون اساسی دوگانه است بنابراین، مخلوط کننده یک منطقه مینیاتور مخلوط مخلوط تصویر مخلوط تصویر است
[ترجمه گوگل]این کار دارای دوبلین مینیاتوری Balun صرفه جویی در منطقه 76٪ از بلون اساسی دوگانه است بنابراین، مخلوط کننده یک منطقه مینیاتور مخلوط مخلوط تصویر مخلوط تصویر است
10. The calculation of displacement, momentum and energy etc, shows that the oscillator harmonically in time.
[ترجمه ترگمان]محاسبه جابجایی، حرکت و انرژی و غیره، نشان می دهد که نوسانگر در زمان تغییر می کند
[ترجمه گوگل]محاسبه جابه جایی، حرکت و انرژی و غیره، نشان می دهد که نوسانگر هماهنگ در زمان است
[ترجمه گوگل]محاسبه جابه جایی، حرکت و انرژی و غیره، نشان می دهد که نوسانگر هماهنگ در زمان است
11. Fortune of these blame money sex include attention to spend ( website discharge ) look harmonically.
[ترجمه ترگمان]بخت و اقبال این مسائل مربوط به پول، توجه به خرج کردن (تخلیه وب سایت)را شامل می شود
[ترجمه گوگل]فورچون این جنایات سرزنش شده شامل توجه به صرف (تخلیه وب سایت) هماهنگ است
[ترجمه گوگل]فورچون این جنایات سرزنش شده شامل توجه به صرف (تخلیه وب سایت) هماهنگ است
12. We study a dc - biased tight - binding model with single impurity potential varying harmonically in time.
[ترجمه ترگمان]ما یک مدل متصل به ولتاژ مستقیم با پتانسیل ناخالصی تک ناخالصی در زمان را مورد مطالعه قرار می دهیم
[ترجمه گوگل]ما یک مدل اتصال تنگ اتصال به DC را با یک پتانسیل ناخالصی که در هماهنگی در زمان متفاوت است مطالعه می کنیم
[ترجمه گوگل]ما یک مدل اتصال تنگ اتصال به DC را با یک پتانسیل ناخالصی که در هماهنگی در زمان متفاوت است مطالعه می کنیم
13. If the gyro tilts, the mercury is subjected to components of gravity which vary harmonically.
[ترجمه ترگمان]اگر ژیرو کج شود، عطارد در معرض اجزای جاذبه قرار می گیرد که متفاوت است
[ترجمه گوگل]در صورتی که جیوه حرکت کند، جیوه به اجزای گرانش متصل می شود که هماهنگ هستند
[ترجمه گوگل]در صورتی که جیوه حرکت کند، جیوه به اجزای گرانش متصل می شود که هماهنگ هستند
14. The height of the aperture and the full height, were also harmonically designed.
[ترجمه ترگمان]ارتفاع دیافراگم و ارتفاع کامل نیز harmonically طراحی شدند
[ترجمه گوگل]ارتفاع دیافراگم و ارتفاع کامل نیز به صورت هماهنگ طراحی شده است
[ترجمه گوگل]ارتفاع دیافراگم و ارتفاع کامل نیز به صورت هماهنگ طراحی شده است
پیشنهاد کاربران
به طور هماهنگ
کلمات دیگر: