کلمه جو
صفحه اصلی

implacably


از روى سختى یا سنگدلى چنانکه ارامش نپذیرد

انگلیسی به فارسی

بیهوده


انگلیسی به انگلیسی

• in an implacable manner, may not be appeased

جملات نمونه

1. He remained implacably opposed to Stalin's regime.
[ترجمه ترگمان]او با حکومت استالین مخالف بود
[ترجمه گوگل]او با قاطعیت با رژیم استالین مخالفت کرد

2. His union was implacably opposed to the privatization of the company.
[ترجمه ترگمان]این اتحاد با خصوصی سازی شرکت مخالف بود
[ترجمه گوگل]اتحادیه او به طور خصوصی با خصوصی سازی شرکت مخالفت کرد

3. Pius remained implacably opposed to the assumptions of liberal bourgeois civilization.
[ترجمه ترگمان]پاپ پیوس دوم با مفروضات تمدن liberal مخالف بود
[ترجمه گوگل]پیا باقی می ماند به طور مخفیانه به مفروض تمدن لیبرال بورژوایی مخالف است

4. Koju drove implacably on until we reached our destination Baabara, a cluster of old stone bungalows.
[ترجمه ترگمان]پیش از رسیدن به مقصد our، یک خوشه از خانه های ییلاقی قدیمی و قدیمی، با عزم بی رحمانه ای به رانندگی ادامه داد
[ترجمه گوگل]Koju تا به مقصد Baabara، خوشه ای از خانه های قدیمی سنگ رسیده است

5. She gazed at him implacably, determined not to fight him, or to struggle.
[ترجمه ترگمان]به او بی اعتنا شده بود، مصمم بود که با او بجنگد، یا مبارزه نکند
[ترجمه گوگل]او با بی حوصله به او نگاه کرد، مصمم بود با او مبارزه کند یا مبارزه کند

6. The Russians remain implacably opposed to letting Bush build a ground-based mid-course interceptor—the GBI—base in Poland to try to shoot down any future Iranian intercontinental ballistic missiles.
[ترجمه ترگمان]روسیه با اجازه دادن به build - پایگاه ground - the در لهستان مخالف باقی ماند - پایگاه GBI - پایگاه در لهستان که تلاش می کند تا هر گونه موشک های بالستیک قاره پیما را در آینده هدف قرار دهد
[ترجمه گوگل]روس ها همچنان به شدت مخالف با اجازه دادن به بوش برای ساخت یک مبدل زمینی در اواسط دوره ای - پایگاه GBI در لهستان تلاش می کنند تا هر گونه موشک های بالستیک بین قاره ای آینده شلیک کنند

7. Is this the same kind of implacably forgiving God whom Jesus preached in his life?
[ترجمه ترگمان]آیا این همان خداست که مسیح در زندگیش موعظه می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا این همان نوع خداوند آمرزنده ای است که عیسای مسیح در زندگی اش به آن ایمان آورد؟

8. Gently but implacably, the silk tie around the girl's throat drew tighter.
[ترجمه ترگمان]کمربند ابریشمی دور گلوی دختر تنگ تر شد
[ترجمه گوگل]به آرامی، اما به آسانی، کراوات ابریشمی در اطراف گلو دختر تنگ تر شد

9. Insiders say Parker is implacably opposed to a deal with Xstrata on the basis of the terms outlined four months ago.
[ترجمه ترگمان]Insiders می گوید پارکر با معامله با Xstrata بر پایه عبارات گفته شده در چهار ماه قبل مخالف است
[ترجمه گوگل]درون خود می گوید: پارکر به راحتی با قراردادهایی با Xstrata بر اساس شرایطی که چهار ماه پیش مشخص شده است مخالف است

10. Change does not necessarily assure progress, but progress implacably requires change.
[ترجمه ترگمان]تغییر لزوما پیشرفت را تضمین نمی کند، اما پیشرفت درونی نیازمند تغییر است
[ترجمه گوگل]تغییر لزوما پیشرفت را تضمین نمی کند، اما پیشرفت به آسانی نیازمند تغییر است

11. Or a priest of some unknown religion who strides towards us, implacably set on some atavistic rite?
[ترجمه ترگمان]یا یک کشیش از مذهب ناشناس که با قدم های بلند به سوی ما گام برمی دارد، یا آداب و رسوم قدیمی را رعایت می کند؟
[ترجمه گوگل]یا کشیش برخی از مذاهب ناشناخته ای که به سمت ما حرکت می کند، به طور ضمنی بر روی برخی از کلیساهای آتاویسی قرار می گیرد؟

12. And in misunderstanding itself, it will, in any time of difficulty, implacably prescribe for itself the wrong remedies.
[ترجمه ترگمان]و در مورد سو تفاهم، این کار در هر زمان که دشوار باشد، برای خود داروی اشتباهی تجویز می کند
[ترجمه گوگل]و در خود سوء تفاهم، در هر زمان دشواری، خود را به طور غیرقانونی برای درمان های اشتباه خود تجویز می کند

13. He would float these across the kitchen to her while implacably she checked the meat roasting in the oven for lunch.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که گوشت ها را برای ناهار کباب می کرد، از آشپزخانه به سوی او می آمد و با او بازی می کرد
[ترجمه گوگل]او این را در سراسر آشپزخانه به او شناور بود، در حالی که به راحتی آن را گوشت گوشت را در فر برای ناهار چک

14. Plato can reasonably be thought of as the most radically and implacably anti-democratic of all political philosophers.
[ترجمه ترگمان]افلاطون می تواند به طور منطقی به عنوان the و implacably anti از همه فلاسفه سیاسی در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]افلاطون می تواند منطقی به نظر برسد که همه فیلسوفان سیاسی به طور افراطی و غیرقابل انکار ضد دموکراتیک هستند


کلمات دیگر: