رجوع شود به: electrotype، پیشوند:، برقی، برق [electromagnet]، با برق [electrocute]
electro
رجوع شود به: electrotype، پیشوند:، برقی، برق [electromagnet]، با برق [electrocute]
انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: electrotype
الکترو
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: electros
حالات: electros
• : تعریف: electrotype.
پیشوند ( prefix )
• : تعریف: electricity.
- electromagnet
[ترجمه ترگمان] آهنربای مغناطیسی
[ترجمه گوگل] الکترومغناطیس
[ترجمه گوگل] الکترومغناطیس
- electrocute
[ترجمه ترگمان] electrocute زدن
[ترجمه گوگل] الکتریکی
[ترجمه گوگل] الکتریکی
• pertaining to or caused by electricity
پیشنهاد کاربران
پیشوندی برای وسایل یا نرم افزار های برقی
کَهرُ ( کوتاهیده کهربا )
کلمات دیگر: