کلمه جو
صفحه اصلی

jovially


باحالت خوش، با خوشی

انگلیسی به فارسی

با شور و شوق


انگلیسی به انگلیسی

• cheerfully, joyfully, mirthfully

جملات نمونه

1. "No problem," he said jovially.
[ترجمه ترگمان]او با خوشحالی گفت: \" مشکلی نیست \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'هیچ مشکلی نیست '

2. Jovially swapping innuendos which a year earlier would have been seen as bad taste sexism by the singer.
[ترجمه ترگمان]کتک زدن jovially که یک سال زودتر به عنوان تبعیض جنسی توسط خواننده تلقی می شد
[ترجمه گوگل]جالب توجه است که در سال گذشته زنگ زده شده بود که توسط خواننده به عنوان جنسیت گرایی مضطرب شده است

3. Hall greeted him jovially enough, but Gorman and Walson scowled as they grunted curt " Good Mornings. "
[ترجمه ترگمان]هال با خوش رویی به او خوشامد گفت، اما Gorman و Walson اخم کردند و در حالی که با صدای خرناس مانندی می گفتند \"Mornings خوب\"
[ترجمه گوگل]سالن او را به اندازه کافی خوشحال کرد، اما گورمن و والسون با ناراحتی از 'صبح بخیر' ناراحت شدند '

4. That's all right, sis, " he answered jovially . "
[ترجمه ترگمان]مارتین با خوشحالی پاسخ داد عیب ندا ره خواهر
[ترجمه گوگل]این درست است، sis، 'او به طرز وحشیانه پاسخ داد '

5. "Oh, go on, " he said jovially. "All you have to do is whistle and he'll come running. "
[ترجمه ترگمان]وی با خوش رویی گفت: \" ادامه بده، تنها کاری که باید بکنی، سوت زدن است و او می دود \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'اوه، ادامه بده' 'همه شما باید انجام دهید این است سوت و او خواهد آمد در حال اجرا است '

6. Accordingly he held the toy jovially before him, and, coming out into the dining-room, where Jennie was working at the sideboard, he exclaimed in a mock solemn voice, "Where did this come from?"
[ترجمه ترگمان]از این رو قبل از او بازی را با خوش رویی برگزار کرد و به اتاق ناهار خوری که در آن مشغول کار بود، گفت: این از کجا امده بود؟ \" \" \"
[ترجمه گوگل]بر این اساس او اسباب بازی را به طرز شگفت انگیزی قبل از او نگه داشته و به اتاق ناهار ختم می شود، جنی جایی که در میز کار بود، با صدای بلند، با صدای بلند گفت: 'از کجا آمد؟'

7. He greeted his friend jovially.
[ترجمه ترگمان]با خوش رویی به دوستش سلام کرد
[ترجمه گوگل]او دوستش را به طرز محبت آمیز ملاقات کرد

8. " Hello, Wilson, old man,' said Tom, slapping him jovially on the shoulder. " How's business? "
[ترجمه ترگمان]تام در حالی که دستش را شادان بر شانه او می زد گفت: \"سلام، ویل سن، کار کی است؟\"
[ترجمه گوگل]'سلام، ویلسون، پیرمرد، گفت:' تام، او را با شور و شوق بر روی شانه ' کاروبار چطوره؟ '

9. The reason for my pedantry over the title of this newly created role is that the job has been jovially referred to across the media as a 'Twitter Tsar'.
[ترجمه ترگمان]دلیل فضل فروشی من در مورد عنوان این نقش تازه تاسیس این است که این شغل به طور تصادفی از سوی رسانه ها به عنوان یک تزار در تویی تر به آن اشاره شده است
[ترجمه گوگل]دلیل خشونت من در مورد عنوان این نقش تازه ایجاد شده این است که این شغل به طرز شگفت آوری در سراسر رسانه ها به عنوان 'تگزاس تویتر' اشاره شده است

10. That question began raging through the chattersphere in late 2008 and early 200 especially after the actor showed up on the "Late Show With David Letterman" and didn't jovially sell the goods.
[ترجمه ترگمان]این سوال در اواخر سال ۲۰۰۸ و اوایل سال ۲۰۰ شروع شد به خصوص بعد از اینکه این بازیگر در \"نمایش پایانی\" با دیوید لترمن \" نشان داده شد و با خوشحالی کالاها را فروخت
[ترجمه گوگل]این سوال در اواخر سال 2008 و اوایل سال 200 به شدت در حال رخ دادن بوده است، به خصوص پس از اینکه بازیگر در «نمایش بعد با دیوید لترمن» نشان داد و کالا را به طور شفابخشی فروخت


کلمات دیگر: