کلمه جو
صفحه اصلی

genteelly


بطوراقامنش، نجیب وار

انگلیسی به فارسی

با احتیاط


انگلیسی به انگلیسی

• in a genteel manner, politely, in a refined manner

جملات نمونه

1. Satiated, her tongue genteelly licks away a tiny bead of sauce that lingers on her lip.
[ترجمه ترگمان]و زبانش را لیس می زند و قطره کوچکی از سس را که روی لبش وجود دارد را لیس می زند
[ترجمه گوگل]ساتینا، زبانش به طرز وحشیانه ای از چنگال کوچک سس برداشته است

2. It was all done so genteelly that it set McAllister's teeth on edge.
[ترجمه ترگمان]همه این کارها را انجام داده بود
[ترجمه گوگل]همه این کارها به طرز وحشیانه ای انجام شد که دندان McAllister را روی لبه قرار داد

3. Please genteelly do exercise, do not make much loud noise.
[ترجمه ترگمان]با کمال میل تمرین کنید، سر و صدا نکنید
[ترجمه گوگل]لطفا به خاطر انجام تمرین، سر و صدایی با صدای بلند ایجاد کنید

4. She had been genteelly bred, was sensible, lively, and of a most pleasing conversation.
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که صاحب اسم و رسم بوده، باهوش، با نشاط، و از a حرف زدن لذت می برد
[ترجمه گوگل]او با شکوهی پرورش داده شده بود، معقول، پر جنب و جوش، و یک گفتگوی لذت بخش بود

5. I wish to discuss with people together genteelly and wish to offer reference for the higher vocational technology colleges' ideological and political education of our country in this way.
[ترجمه ترگمان]می خواهم با مردم با هم بحث و گفتگو کنم و آرزو دارم که در این روش به دانشکده های عالی فن آوری فنی حرفه ای و آموزش سیاسی کشورمان مراجعه کنم
[ترجمه گوگل]من آرزو می کنم که با مردم به خوبی با هم بحث و گفتگو کنند و آرزو دارند مرجعی برای آموزش های ایدئولوژیک و سیاسی کالج های فن آوری فنی حرفه ای کشورمان در این زمینه ارائه دهند

6. The English lived genteelly in India.
[ترجمه ترگمان]زبان های انگلیسی در هند genteelly می کردند
[ترجمه گوگل]انگلیسی در هند با شکوه زندگی می کرد

7. Some are intersected with elegant stripes or studded with radiant spots; others affect to be genteelly powdered or neatly fringed.
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها با خط های راه راه و پر زرق و برق که در نقاط درخشان قرار دارند، قطع می شوند
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها با نوارهای ظریف یا نارنجی با نقاط اشباع می شوند؛ دیگران تحت تاثیر قرار می گیرند که به طور قاطعانه پودر شده و یا به صورت منظم حاشیه ای

8. "A man, indeed, is not genteel when he gets drunk; but most vices may be committed very genteelly" (James Boswell).
[ترجمه ترگمان](جیمز بازول)می گوید: \" در حقیقت، مردی که مست می شود، مودبانه نیست؛ اما بسیاری از معایب ممکن است بسیار genteelly باشند \"
[ترجمه گوگل]'مرد، در حقیقت، هنگامی که مست می شود، مهربان نیست؛ اما بیشتر نکته ها ممکن است بسیار محبت آمیز باشد (جیمز بوسول)

9. "Don't disillusion me, " said Kath, chewing buttered toast more greedily than genteelly.
[ترجمه ترگمان]Kath با حرص و ولع به نان برشته کره مالیده گفت: مرا ناامید نکن
[ترجمه گوگل]کت گفت: 'من را نادیده نگیرید، جویدن کره تره فرنگی را به طرز وحشیانه ای نسبت به مهربانی


کلمات دیگر: