کلمه جو
صفحه اصلی

fearfulness


ترس، خوف، ترسناکی

انگلیسی به انگلیسی

• state of being afraid; terribleness, awfulness, dreadfulness

جملات نمونه

1. He had imagined that their weakness and fearfulness had led them to destruction.
[ترجمه ترگمان]او تصور کرده بود که ضعف و بزدلی آن ها را به نابودی کشانده است
[ترجمه گوگل]او تصور کرده بود که ضعف و ترس آنها باعث نابودی آنها شده است

2. My passion for tango disguises a fearfulness.
[ترجمه ترگمان]علاقه من برای رقص در لباس مبدل ترس و وحشت است
[ترجمه گوگل]شور و شوق من برای تانگو یک ترسو را پنهان می کند

3. Fearfulness and trembling are come upon me, and horror hath overwhelmed me.
[ترجمه ترگمان]لرزان و لرزان بر من چیره شد و وحشت بر من چیره شد
[ترجمه گوگل]ترس و لرزش روی من میافتد و وحشت من را غرق کرده است

4. It can cause fearfulness, withdrawal and extreme nervousness.
[ترجمه ترگمان]می تواند باعث ترس، کناره گیری و عصبانیت شدید شود
[ترجمه گوگل]این می تواند باعث ترس، خروج و نگرانی شدید شود

5. For God gave us not a spirit of fearfulness; but of power and love and discipline.
[ترجمه ترگمان]زیرا خداوند ما را نه یک روح بد رفتاری، بلکه از قدرت و عشق و نظم و انضباط به ما ارزانی داشت
[ترجمه گوگل]زیرا خدا روح ترس را به ما داد اما قدرت و عشق و نظم و انضباط

6. Face the fearful with no fears, and its fearfulness disappears.
[ترجمه ترگمان]صورتش با ترس و ترس صورت می گیرد و fearfulness ناپدید می شود
[ترجمه گوگل]بدون ترس با ترس و ترس و ترس و وحشت از بین می رود


کلمات دیگر: