ازروی خوش مشربی، بطورمطبوع، بطورملایم
genially
ازروی خوش مشربی، بطورمطبوع، بطورملایم
انگلیسی به انگلیسی
• sociably, in a friendly manner, pleasantly; cheerfully
جملات نمونه
1. "If you don't mind," Mrs. Dambar said genially.
[ترجمه ترگمان]خانم Dambar با خوشرویی گفت: اگر اشکالی نداره
[ترجمه گوگل]خانم دامبار گفت: 'اگر فکر نکنی،' گفت:
[ترجمه گوگل]خانم دامبار گفت: 'اگر فکر نکنی،' گفت:
2. The white church peeps out genially from behind the huts scattered on the river bank.
[ترجمه ترگمان]کلیسای سفید به آرامی از پشت کلبه ها در ساحل رودخانه پراکنده شد
[ترجمه گوگل]کلیسای سفید به شدت از پشت پناهگاه های پراکنده در رودخانه باز می شود
[ترجمه گوگل]کلیسای سفید به شدت از پشت پناهگاه های پراکنده در رودخانه باز می شود
3. He was genially detached, as though brought along to Sleet for no better reason than to admire and be pleasant.
[ترجمه ترگمان]چنان از او جدا شده بود که گفتی به هیچ وجه بهتر از این نیست که او را تحسین کند و مطبوع جلوه دهد
[ترجمه گوگل]او عمیقا جدا شده بود، همانطور که به دلیل Sleep به دلیل دلیلی بهتر از تحسین و لذت بردن بود
[ترجمه گوگل]او عمیقا جدا شده بود، همانطور که به دلیل Sleep به دلیل دلیلی بهتر از تحسین و لذت بردن بود
4. " About the same as usual,'said Hurstwood, smiling genially.
[ترجمه ترگمان]Hurstwood لبخند ملیحی زد و گفت: مثل همیشه
[ترجمه گوگل]هورستوود گفت: 'همان طور که معمولا، لبخند زدند
[ترجمه گوگل]هورستوود گفت: 'همان طور که معمولا، لبخند زدند
5. Carrie smiled genially, grateful that he should condescend to advise her even so much.
[ترجمه ترگمان]کری با مهربانی لبخند زد، و از این که او را بیش از این به او توصیه کرده بود، تشکر کرد
[ترجمه گوگل]کری به شدت لبخند زد، سپاسگزارم که او باید کم کم به او توصیه کند
[ترجمه گوگل]کری به شدت لبخند زد، سپاسگزارم که او باید کم کم به او توصیه کند
6. " Tied up at the office, " he said genially. " There were some accounts I had to straighten. "
[ترجمه ترگمان]او با خوش رویی گفت: \" Tied که در دفتر بسته شده اند، برخی حساب ها وجود دارد که من باید آن را صاف کنم \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'در دفتر، گره خورده است ' 'برخی از حساب های من مجبور بود به راست '
[ترجمه گوگل]او گفت: 'در دفتر، گره خورده است ' 'برخی از حساب های من مجبور بود به راست '
7. " Well, It'seems strange to see you way up here,'said Mr. Kenny genially.
[ترجمه ترگمان]اقای کنی با خوشرویی گفت: به نظر عجیب می آید که شما را اینجا می بینم
[ترجمه گوگل]آقای کنی گفت: 'خب، عجیب و غریب است که شما را در اینجا ببیند '
[ترجمه گوگل]آقای کنی گفت: 'خب، عجیب و غریب است که شما را در اینجا ببیند '
کلمات دیگر: