کلمه جو
صفحه اصلی

hardhanded


دارای دست های پینه بسته (در اثر کار زیاد)، زمخت دست، ستمگر، دارای دست های پینه خورده، سخت گیر، خسیس دارای دست های پینه خورده، کلفت دست سخت

انگلیسی به فارسی

دارای دستهای پینه بسته (در اثر کار زیاد)، زمخت دست


(حاکم یا حکومت) سختگیر و بیرحم، ستمگر


سختکار، دارای دست های پینه خورده، سخت گیر


انگلیسی به انگلیسی

• tyrannical, oppressive, cruel; having hands hardened and calloused by labor


کلمات دیگر: