پردار، پوشیده ازپر، زودگذر، تندرو
feathered
پردار، پوشیده ازپر، زودگذر، تندرو
انگلیسی به فارسی
پردار، پوشیده از پر، زودگذر، تندرو
پر شده، پرگذاردن به، با پر پوشاندن، با پر اراستن، بال دادن
انگلیسی به انگلیسی
• having or covered with feathers; like a feather; moving swiftly
feathered means covered with feathers or made of feathers.
feathered means covered with feathers or made of feathers.
جملات نمونه
1. indians feathered their arrows
سرخپوستان به پیکان های خود پر می زدند.
2. they had feathered the fringes of their hats
آنان حاشیه ی کلاه های خود را با پر آراسته بودند.
3. Don't fly till you wings are feathered.
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که بال و پر دار پرواز نکنی پرواز نکن
[ترجمه گوگل]پرواز نکنید تا بالها پر شوند
[ترجمه گوگل]پرواز نکنید تا بالها پر شوند
4. The crew feathered for the last few yards of the race.
[ترجمه ترگمان]جاشو ان در چند متری مسابقه پرواز کرده بودند
[ترجمه گوگل]خدمه برای چند متری آخر مسابقه، پر شده است
[ترجمه گوگل]خدمه برای چند متری آخر مسابقه، پر شده است
5. It feathered her skin with goosebumps, doubled her pulse-rate, melted her knees.
[ترجمه ترگمان]پوست او پوست او را پر کرده بود و ضربان قلبش را دو برابر می کرد، زانوهایش را آب کرده بود
[ترجمه گوگل]این پوست خود را با زخم های غضروفی پوشانده، میزان ضربان قلب او را دو برابر می کند، زانوهایش را ذوب می کند
[ترجمه گوگل]این پوست خود را با زخم های غضروفی پوشانده، میزان ضربان قلب او را دو برابر می کند، زانوهایش را ذوب می کند
6. The primary bevels were ground back and feathered away on the grindstone, taking care not to overheat and destroy the temper.
[ترجمه ترگمان]bevels اولیه به عقب رانده شدند و به سنگ آسیاب تبدیل شدند و مواظب بودند که بیش از حد داغ نشود و خلقش را خراب نکنند
[ترجمه گوگل]زانوهای اولیه پشت سر گذاشتند و روی سنگ گرانبها پوشانده شدند، مراقب نبودند که گرمای بیش از حد گرم شوند و نابود شوند
[ترجمه گوگل]زانوهای اولیه پشت سر گذاشتند و روی سنگ گرانبها پوشانده شدند، مراقب نبودند که گرمای بیش از حد گرم شوند و نابود شوند
7. Suspected abolitionists were tarred, feathered, and run out of town; antislavery literature was burned.
[ترجمه ترگمان]حق رای دهندگان مظنون پر زرق و برق، پر زرق و برق، پر زرق و برق بودند و از شهر فرار می کردند؛ ادبیات antislavery سوزانده شد
[ترجمه گوگل]مظنونان انصراف از اعدام، تپه، پر شده و از شهر خارج می شوند؛ ادبیات ضد سوزان سوخته شد
[ترجمه گوگل]مظنونان انصراف از اعدام، تپه، پر شده و از شهر خارج می شوند؛ ادبیات ضد سوزان سوخته شد
8. A little feathered thing with a human head?
[ترجمه ترگمان]یه چیز پر دار با سر انسان؟
[ترجمه گوگل]یک چیز کمی پر از سر انسان؟
[ترجمه گوگل]یک چیز کمی پر از سر انسان؟
9. In fact its feathered section is a hollow tube.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت بخش پر دار آن یک لوله توخالی است
[ترجمه گوگل]در واقع بخش پر از آن یک لوله توخالی است
[ترجمه گوگل]در واقع بخش پر از آن یک لوله توخالی است
10. However, don't feed your feathered friends very dry bread, desiccated coconut or salty food.
[ترجمه ريحانه] با این حال از دوستان جون جونی خودتون با نان و نارگیل خشک و غذای شور پذیرایی نکنید
[ترجمه ترگمان]با این حال، خشکبار، نارگیل خشک و یا غذای شور را تغذیه نکنید[ترجمه گوگل]با این حال، دوستان نوشیدنی شما نان بسیار خشک، نارگیل خشک شده یا غذای شور را ندهید
11. I joined the feathered legions and took to the air.
[ترجمه ترگمان]به لژیون پر دار پیوستم و به هوا رفتم
[ترجمه گوگل]من به لژیون های پر شده پیوستم و به هوا می رسیدم
[ترجمه گوگل]من به لژیون های پر شده پیوستم و به هوا می رسیدم
12. Winchester Long hair has been delicately feathered to frame the face.
[ترجمه ترگمان]موهای Winchester را با ظرافت پر کرده اند تا صورتش را بپوشاند
[ترجمه گوگل]موهای بلند وینچستر برای پوشاندن صورت به صورت ظریف طراحی شده است
[ترجمه گوگل]موهای بلند وینچستر برای پوشاندن صورت به صورت ظریف طراحی شده است
13. At once he was feathered with arrows like a pincushion.
[ترجمه ترگمان]بلافاصله مثل a پر از تیر بود
[ترجمه گوگل]در همان لحظه او با فلش های مختلف مانند یک جیر جیر پوشانده شد
[ترجمه گوگل]در همان لحظه او با فلش های مختلف مانند یک جیر جیر پوشانده شد
14. No gratitude came from feathered friends.
[ترجمه ترگمان]هیچ حق شناسی از دوستان پر دار نبود
[ترجمه گوگل]از طرف دوستان پر از شکیبایی شکیبایی نکردم
[ترجمه گوگل]از طرف دوستان پر از شکیبایی شکیبایی نکردم
15. The vapour of his breath feathered in a trail behind him as he moved through the cold bushes towards the stream.
[ترجمه ترگمان]همچنان که از میان بوته های خشک به سوی نهر حرکت می کرد، بخار نفسش در پشت سرش پیچیده بود
[ترجمه گوگل]بخار نفس او در مسیری پشت سر او پر شده بود، او از طریق بوته های سرد به سمت جریان حرکت کرد
[ترجمه گوگل]بخار نفس او در مسیری پشت سر او پر شده بود، او از طریق بوته های سرد به سمت جریان حرکت کرد
پیشنهاد کاربران
شال
کلمات دیگر: