کلمه جو
صفحه اصلی

kiss of death


(عمل خیرخواهانه که منجر به آسیب یا زیان برای شخص دیگری شود) دوستی خاله خرسه، بوسه ی مرگ، ضربه ی مهلک

انگلیسی به فارسی

(عمل خیرخواهانه که منجر به آسیب یا زیان برای شخص دیگری شود) دوستی خاله خرسه، بوسهی مرگ، ضربهی مهلک


بوسه ی مرگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any action or statement that causes an irrevocable end to something.

- Her resignation was the kiss of death to the project.
[ترجمه ترگمان] استعفای او بوسه مرگ به پروژه بود
[ترجمه گوگل] استعفای او بوسه مرگ برای این پروژه بود

• if you say that something is the kiss of death, you mean that it is certain to make something go drastically wrong or fail completely.

مترادف و متضاد

finishing stroke


Synonyms: clincher, coup de grace, deathblow, end-all, knockout, mortal blow


جملات نمونه

1. Trying to please an audience is the kiss of death for an artist.
[ترجمه ترگمان]تلاش برای جلب رضایت مخاطبان، بوسه مرگ برای یک هنرمند است
[ترجمه گوگل]تلاش برای دیدن یک مخاطب، بوسه مرگ یک هنرمند است

2. An award can be the kiss of death for a writer.
[ترجمه ترگمان]یک جایزه می تواند بوسه مرگ برای یک نویسنده باشد
[ترجمه گوگل]یک جایزه می تواند بوسه مرگ یک نویسنده باشد

3. That TV commercial was the kiss of death to his career as a serious actor.
[ترجمه ترگمان]آن بازرگانی تلویزیونی، بوسه مرگ را به عنوان یک بازیگر جدی تلقی کرد
[ترجمه گوگل]این تبلیغات تلویزیونی بوسه مرگ برای حرفه او به عنوان یک بازیگر جدی بود

4. Polite but lukewarm reviews are the kiss of death for a commercial film.
[ترجمه ترگمان]اما بررسی های مودبانه اما ولرم بوسه مرگ برای یک فیلم تبلیغاتی است
[ترجمه گوگل]بررسی های مودبانه اما خیره کننده، بوسه مرگ برای یک فیلم تجاری است

5. Rain is the kiss of death for a barbecue.
[ترجمه ترگمان]باران بوسه مرگ است
[ترجمه گوگل]باران بوسه مرگ برای کباب است

6. That's got to be the kiss of death.
[ترجمه ترگمان]باید بوسه مرگ باشه
[ترجمه گوگل]این بوسه مرگ است

7. An "X" rating can be the kiss of death at the box office for a big-budget movie.
[ترجمه ترگمان]رتبه \"X\" می تواند بوسه مرگ در گیشه فروش برای یک فیلم بودجه بزرگ باشد
[ترجمه گوگل]رتبه 'X' می تواند بوسه مرگ در اداره جعبه برای یک فیلم بودجه بزرگ باشد

8. Why should living together, in particular, be the kiss of death to hopeful marrieds?
[ترجمه ترگمان]چرا باید با هم زندگی کنیم، به خصوص، بوسه مرگ تا امیدوار کننده باشد؟
[ترجمه گوگل]چرا باید با هم زندگی کنیم، بویژه ازدواج های امیدبخش مرگ و زندگی است؟

9. Or does that spell the kiss of death for the relationship?
[ترجمه ترگمان]یا این افسون مرگ رو برای رابطه عاشقانه هجی می کنه؟
[ترجمه گوگل]آیا این باعث بوسه مرگ برای رابطه می شود؟

10. Bad reviews can be the kiss of death to a new West End play.
[ترجمه ترگمان]نظرات بد می تواند بوسه مرگ برای یک بازی جدید در غرب باشد
[ترجمه گوگل]بررسی های بد می تواند بوسه مرگ برای یک بازی جدید West End باشد

11. The support of the Radical group was the kiss of death to the candidate.
[ترجمه ترگمان]حمایت از گروه رادیکال، بوسه مرگ برای کاندیدا بود
[ترجمه گوگل]حمایت گروه رادیکال بوسه مرگ به نامزد بود

12. Allying with Churchill was regarded as the political kiss of death even in 193
[ترجمه ترگمان]allying با چرچیل به عنوان بوسه سیاسی مرگ حتی در ۱۹۳ مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]همکاری با چرچیل به عنوان بوسه سیاسی مرگ حتی در سال 193 در نظر گرفته شد

13. So this thwack is hardly the kiss of death for Goldman or even major damage to its business model.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این اقدام به سختی بوسه مرگ برای گلدمن یا حتی آسیب جدی به مدل کسبوکار خود می باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین این ریزهکاری به سختی بوسه مرگ برای گلدمن و حتی آسیب جدی به مدل کسب و کارش است

14. Your poor English was the kiss of death for the failure in getting that job.
[ترجمه ترگمان]انگلیسی بیچاره تو بوسه مرگ برای شکست دادن اون شغل بود
[ترجمه گوگل]انگلیسی ضعیف شما برای شکست دادن این کار بوسه ای بود

پیشنهاد کاربران

بوسه مرگ


کلمات دیگر: