لب شکری
harelipped
لب شکری
انگلیسی به فارسی
harelipped
انگلیسی به انگلیسی
• having a cleft lip, having a harelip
جملات نمونه
1. Which hospital receives harelipped operation technically? How much is successful rate?
[ترجمه ترگمان]کدام بیمارستان عملیات harelipped را از لحاظ فنی دریافت می کند؟ میزان موفقیت چقدر است؟
[ترجمه گوگل]کدام یک از بیمارستان ها از لحاظ فنی کار می کنند؟ نرخ موفقیت چقدر است؟
[ترجمه گوگل]کدام یک از بیمارستان ها از لحاظ فنی کار می کنند؟ نرخ موفقیت چقدر است؟
2. Gossip about this harelipped baby has been spreading.
[ترجمه ترگمان]شایعات در مورد این کودک در حال گسترش است
[ترجمه گوگل]شایعات پیرامون این کودک باردار منتشر شده است
[ترجمه گوگل]شایعات پیرامون این کودک باردار منتشر شده است
3. The face-lifting hospital of where accepts harelipped operation technically! Have successful case!
[ترجمه ترگمان]بیمارستان رو به بالا که عملیات harelipped را از لحاظ فنی می پذیرد! موفق باشید!
[ترجمه گوگل]بیمارستان چهره سازی که از لحاظ فنی عملیات harelipped را پذیرفته است! مورد موفق داشته باشید
[ترجمه گوگل]بیمارستان چهره سازی که از لحاظ فنی عملیات harelipped را پذیرفته است! مورد موفق داشته باشید
4. Hassan the harelipped kite runner.
[ترجمه ترگمان]حسن بادبادک بازی است
[ترجمه گوگل]حسن دونده بادبادک بادبادک
[ترجمه گوگل]حسن دونده بادبادک بادبادک
5. The incidence reaches 4% for a healthy couple to have another one, who have born a harelipped child.
[ترجمه ترگمان]این میزان برای یک زوج سالم به ۴ درصد می رسد و یک کودک دیگر به دنیا آمده است
[ترجمه گوگل]میزان بروز آن برای یک زن و شوهر سالم به 4٪ می رسد که یک فرد دیگر دارد که یک فرزند harelipped متولد شده است
[ترجمه گوگل]میزان بروز آن برای یک زن و شوهر سالم به 4٪ می رسد که یک فرد دیگر دارد که یک فرزند harelipped متولد شده است
6. And suddenly Hassan's voice whispered in my head: _For you, a thousand times over_. Hassan the harelipped kite runner.
[ترجمه ترگمان]و ناگهان صدای حسن در سرم زمزمه کرد: برای تو هزار مرتبه تمام شد حسن بادبادک بازی است
[ترجمه گوگل]و ناگهان صدای حسن سرش را تکان داد: _ برای تو، یک بار هزار بار حسن دونده بادبادک بادبادک
[ترجمه گوگل]و ناگهان صدای حسن سرش را تکان داد: _ برای تو، یک بار هزار بار حسن دونده بادبادک بادبادک
کلمات دیگر: