حرمسرا، مشکو، مشکوی، حرم خانه، اندرونی، (از ریشه ی عربی: حریم)، زنان حرمسرا، شبستان، جای مقدس
harem
حرمسرا، مشکو، مشکوی، حرم خانه، اندرونی، (از ریشه ی عربی: حریم)، زنان حرمسرا، شبستان، جای مقدس
انگلیسی به فارسی
اندرون ،شبستان ،جای مقدس ،حرم
حرمسرا
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a house or section of a house or palace set aside for the female members of a Muslim household, or the occupants themselves.
• part of a muslim dwelling set aside for the women, seraglio; all the women who live in a harem; female members of a muslim household
a harem is a group of wives or mistresses belonging to one man, especially in muslim societies.
a harem is a group of wives or mistresses belonging to one man, especially in muslim societies.
جملات نمونه
1. the emir's wives lived in the harem
زنان امیر در حرمسرا زندگی می کردند.
2. The sultan's wives and concubines lived in the harem.
[ترجمه ترگمان]زنان و concubines سلطان در حرمسرا می زیستند
[ترجمه گوگل]همسران و پادشاهان سلطان در حرم زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]همسران و پادشاهان سلطان در حرم زندگی می کردند
3. The sultan's wives and concubines live in the harem.
[ترجمه ترگمان]زنان و concubines سلطان در حرمسرا زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]همسران و پادشاهان سلطان در حرم زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]همسران و پادشاهان سلطان در حرم زندگی می کنند
4. Ingrid joins his harem and witnesses ritual murders.
[ترجمه ترگمان]اینگرید به حرم و شاهدها ملحق می شه
[ترجمه گوگل]اینگرید به حرمسرا پیوست و شاهد قتل های آیینی بود
[ترجمه گوگل]اینگرید به حرمسرا پیوست و شاهد قتل های آیینی بود
5. The size of the harem varies from species to species.
[ترجمه ترگمان]اندازه حرمسرا از گونه به گونه دیگر متفاوت است
[ترجمه گوگل]اندازه حرمسرا از گونه به گونه متفاوت است
[ترجمه گوگل]اندازه حرمسرا از گونه به گونه متفاوت است
6. In many species the basic unit is the harem, with one dominant male surrounding himself with a number of breeding females.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از گونه ها، واحد اصلی the است، با یک مرد غالب که خود را با تعدادی از زنان باردار احاطه کرده است
[ترجمه گوگل]در بسیاری از گونه ها، واحد پایه حرم است، که یک مرد غالب با تعدادی از زنبورهای پرورش می یابد
[ترجمه گوگل]در بسیاری از گونه ها، واحد پایه حرم است، که یک مرد غالب با تعدادی از زنبورهای پرورش می یابد
7. Naturally, Eurowoman has harem pants in shot silk, edged in quilted material which matches her costume.
[ترجمه ترگمان]طبیعتا، Eurowoman دارای شلوار harem است که از جنس ابریشم است و با استفاده از مواد quilted که با لباس او مطابقت دارد، حاشیه دوزی دارد
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی، یوروئوان دارای شلوار حرمسرا در ابریشم شلاق است، لبه دار در مواد سفال که با لباس او منطبق است
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی، یوروئوان دارای شلوار حرمسرا در ابریشم شلاق است، لبه دار در مواد سفال که با لباس او منطبق است
8. Thanks largely to the tradition of the harem and their own recent suppression, Arab women had a strong sense of sisterhood.
[ترجمه ترگمان]به لطف سنت حرمسرا و سرکوب اخیر آن ها، زنان عرب احساسی قوی از sisterhood داشتند
[ترجمه گوگل]زنان عرب به شدت با سنت حرم و سرکوب اخیر خود، به شدت ازدواج کرده بودند
[ترجمه گوگل]زنان عرب به شدت با سنت حرم و سرکوب اخیر خود، به شدت ازدواج کرده بودند
9. I was born in a harem, and I instinctively understood very young that behind every boundary something terrifying is hiding.
[ترجمه ترگمان]من در حرم زاده شده بودم و به طور غریزی بسیار جوان را درک می کردم که پشت هر مرز یک چیز ترسناک پنهان شده است
[ترجمه گوگل]من در یک حرم متولد شدم و من به طور غریزی جوان بسیار را فهمیده بودم که در پشت مرز هر چیزی که وحشتناک است پنهان شده است
[ترجمه گوگل]من در یک حرم متولد شدم و من به طور غریزی جوان بسیار را فهمیده بودم که در پشت مرز هر چیزی که وحشتناک است پنهان شده است
10. A harem stallion defends his mares against the attentions of other males.
[ترجمه ترگمان]یک نریان harem از مادیان های خود در برابر توجه مردان دیگر دفاع می کند
[ترجمه گوگل]نهنگ هارم از جانوران خود در مقابل توجه دیگر مردان دفاع می کند
[ترجمه گوگل]نهنگ هارم از جانوران خود در مقابل توجه دیگر مردان دفاع می کند
11. The replacement by a newcomer of the male harem owner in the gelada is not accompanied by his expulsion.
[ترجمه ترگمان]جایگزین شدن توسط یکی از افراد اصلی حرمسرا در the با اخراج او همراه نیست
[ترجمه گوگل]جایگزینی توسط یک تازه وارد از صاحب مزرعه مزرعه در ژلادا با اخراج وی همراه نیست
[ترجمه گوگل]جایگزینی توسط یک تازه وارد از صاحب مزرعه مزرعه در ژلادا با اخراج وی همراه نیست
12. To impress and drive away lesser males, the harem bull develops a darker coat and a swollen neck.
[ترجمه ترگمان]برای تحت تاثیر قرار دادن و رانندگی مردان کم تر، the یک کت تیره تر و گردن متورم ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]برای تزیین و هدایت مردمان کمتر، گاو هارم یک کت تیره تر و گردن تورم ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]برای تزیین و هدایت مردمان کمتر، گاو هارم یک کت تیره تر و گردن تورم ایجاد می کند
13. A harem owner may have several sets of daughters creamed off in this way.
[ترجمه ترگمان]یک صاحب حرمسرا ممکن است چندین دسته از دختران شیر را به این شکل مهار کند
[ترجمه گوگل]صاحب حرم صاحب چندین مجموعه از دختران می شود
[ترجمه گوگل]صاحب حرم صاحب چندین مجموعه از دختران می شود
14. This means that harem females are being passed down from father to son in a patrilineal fashion.
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که زنان حرمسرا از پدر به پسر به روش patrilineal منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]این به این معنی است که زنان حرمسری از پدر و پسر به صورت یک طنز پراکنده منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]این به این معنی است که زنان حرمسری از پدر و پسر به صورت یک طنز پراکنده منتقل می شوند
15. This probably evolved from a harem system where the females combined forces to overpower and drive out the dominant male.
[ترجمه ترگمان]این احتمالا از یک سیستم حرمسرا رشد می کند که در آن ماده ها با هم ترکیب می شوند تا غالب شوند و مرد غالب را بیرون برانند
[ترجمه گوگل]این احتمالا از یک سیستم حرمسرا تشکیل شده است که در آن زنان همجنسگرا نیروهای نفوذ و نابودی مردان مذهبی را در اختیار دارند
[ترجمه گوگل]این احتمالا از یک سیستم حرمسرا تشکیل شده است که در آن زنان همجنسگرا نیروهای نفوذ و نابودی مردان مذهبی را در اختیار دارند
The Emir's wives lived in the harem.
زنان امیر در حرمسرا زندگی میکردند.
کلمات دیگر: