کلمه جو
صفحه اصلی

imperiously


امرانه، مغرورانه

انگلیسی به فارسی

آمرانه، مغرورانه


انگلیسی به انگلیسی

• overbearingly, domineeringly; urgently

جملات نمونه

1. 'Get it now,' she demanded imperiously.
[ترجمه ترگمان]با لحنی تحکم آمیز پرسید: حالا آن را بگیرید
[ترجمه گوگل]'اکنون آن را بگیرید،' او خواستار قدرتمندانه

2. Imperiously she beckoned me out of the room.
[ترجمه ترگمان]با اشاره دست مرا از اتاق بیرون برد
[ترجمه گوگل]به شدت او مرا از اتاق خارج کرد

3. It imperiously overruled not only the Florida court but also the federal appeals court in Atlanta.
[ترجمه ترگمان]این دادگاه نه تنها دادگاه فلوریدا بلکه دادگاه استیناف فدرال را در آتلانتا رد کرد
[ترجمه گوگل]این امر نه تنها دادگاه فلوریدا بلکه دادگاه تجدیدنظر فدرال در آتلانتا را نیز لغو کرد

4. But the giant duo strode imperiously through the mud during the second half to set up Saints' two match-clinching tries.
[ترجمه ترگمان]اما این زوج غول پیکر در طول نیمه دوم تا دو بار در گل و لای در میان گل و لای در میان گل و لای به راه خود ادامه دادند
[ترجمه گوگل]اما دوئل غول پیکر در طول نیمه دوم به طور انحصاری از طریق گل رهایی داد تا تلاش های دو نفره Saints را راه اندازی کند

5. He gripped her arm and pointed imperiously to the seat and she was glad to hurry and escape from his hard hand.
[ترجمه ترگمان]بازویش را گرفت و با حالتی تحکم آمیز به صندلی اشاره کرد و او خوشحال بود که عجله دارد و از دست his فرار می کند
[ترجمه گوگل]او بازوی خود را گرفت و به صندلی به قدرتمندانه اشاره کرد و خوشحال شد که عجله کند و از دست سختش فرار کند

6. It looks down imperiously towards Staveley, where the vast ironworks used to employ upwards of four thousand men.
[ترجمه ترگمان]با حالتی تحکم آمیز به سوی Staveley، جایی که کارگاه آهنگری بزرگ از چهار هزار مرد استفاده می کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد به طور صریح به سمت استیلی، که در آن آهن آلات گسترده استفاده می شود تا به بالا از چهار هزار مرد

7. The brain, the king of organs, imperiously commands the whole army of muscles.
[ترجمه ترگمان]مغز، پادشاه اعضا، آمرانه تمام ارتش را فرمان می دهد
[ترجمه گوگل]مغز، پادشاه ارگان ها، قدرتمندانه تمام ارتش عضلات را اداره می کند

8. He waved me back imperiously with his hand.
[ترجمه ترگمان]با دست او را آمرانه صدا کرد
[ترجمه گوگل]او دستم را به طرز عجیبی به من نشان داد

9. A siren shrieked imperiously.
[ترجمه ترگمان]آژیر به صدا در آمد
[ترجمه گوگل]یک آژیر قدرتمندانه فریاد زد

10. Imperiously he cut her short.
[ترجمه ترگمان]سپس او را کوتاه کرد
[ترجمه گوگل]او به طور جدی کوتاهش را بریده است

11. Before he could move for the doors, they were flung open imperiously, revealing a wide-eyed, agonised Auguste outside.
[ترجمه ترگمان]قبل از انکه بتواند به سمت درها حرکت کند، با حالتی آمرانه باز شدند و با چشمان گشاد و چشمانی گشاد از خواب او را نمایان کردند
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه او بتواند برای دربها حرکت کند، آنها به طرز محسوسی پرتاب شدند، و اوج آشکار و پریشان در خارج را نشان داد

12. Meanwhile, the wafts from his old Home pleaded, whispered, conjured, and finally claimed him imperiously.
[ترجمه ترگمان]در این ضمن، هوا از خانه قدیمی خود در هوا شناور بود و با صدای خفه ای زمزمه می کرد، سحر و جادو می کرد و بالاخره او را آمرانه صدا می زد
[ترجمه گوگل]در همین حال، واتس از خانه قدیمی خود درخواست کرد، زمزمه کرد، احضار کرد، و سرانجام به او قدرتمندانه ادعا کرد

13. The door opened slightly and Dr. Meade stood on the threshold, beckoning imperiously.
[ترجمه ترگمان]در باز شد و دکترمید در آستانه در ایستاد و آمرانه اشاره کرد
[ترجمه گوگل]درب به آرامی باز شد و دکتر مید در آستانه ایستاد، به طرز محکمی دست داد

14. The public will agree with us that some inquiry is imperiously demanded.
[ترجمه ترگمان]مردم با ما هم عقیده خواهند بود که ممکن است در این باره پرس و جو کند
[ترجمه گوگل]مردم با ما موافقند که برخی از تحقیقات به طور صریح مورد نیاز است


کلمات دیگر: