کلمه جو
صفحه اصلی

federal trade commission


(امریکا) اداره ی سرپرستی بازرگانی دولت فدرال (که کار آن سرپرستی بر امور بازرگانی و جلوگیری از تقلب یا رقابت غیرمنصفانه و غیره است)

انگلیسی به فارسی

کمیسیون تجارت فدرال


(آمریکا) اداره‌ی سرپرستی بازرگانی دولت فدرال (که کار آن سرپرستی بر امور بازرگانی و جلوگیری از تقلب یا رقابت غیرمنصفانه و غیره است)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a U.S. agency whose duty is to investigate and prosecute illegal interstate trade practices such as false advertising and price-fixing.

• federal agency charged with enforcing antitrust legislation and preventing false advertising, ftc

جملات نمونه

1. The Federal Trade Commission is scrutinizing the proposed merger of the two companies.
[ترجمه ترگمان]کمیسیون تجارت فدرال ادغام پیشنهادی دو شرکت را بررسی می کند
[ترجمه گوگل]کمیسیون تجارت فدرال بررسی ادغام پیشنهادی دو شرکت را بررسی می کند

2. Federal Trade Commission officials would not comment on the deal, but are expected by industry experts to give it close scrutiny.
[ترجمه ترگمان]مقامات کمیسیون تجارت فدرال در مورد این معامله اظهار نظر نمی کنند، اما متخصصان صنعت انتظار آن را دارند که آن را به دقت مورد بررسی قرار دهند
[ترجمه گوگل]مقامات کمیسیون تجاری فدرال در این معامله اظهار نظر نکنند، اما از سوی کارشناسان صنعت انتظار می رود که به بررسی دقیق آن بپردازند

3. Sutro, a former member of the Federal Trade Commission, which has ruled on antitrust issues.
[ترجمه ترگمان]Sutro عضو سابق کمیسیون تجارت فدرال است که بر ضد تراست آنتی تراست حکمرانی می کند
[ترجمه گوگل]Sutro، عضو سابق کمیسیون تجارت فدرال، که در مورد مسائل ضد ترویج حکم صادر کرده است

4. Federal Trade Commission says claims by the makers of these products are not backed by science.
[ترجمه ترگمان]کمیسیون تجارت فدرال می گوید ادعاهای سازندگان این محصولات توسط علم پشتیبانی نمی شود
[ترجمه گوگل]کمیسیون تجاری فدرال می گوید ادعاهای سازندگان این محصولات از علم حمایت نمی شود

5. Section of the Federal Trade Commission Act outlaws "unfair methods of competition" but does not define unfair.
[ترجمه ترگمان]بخش مربوط به قانون کمیسیون تجارت فدرال \"روش های ناعادلانه رقابت\" را غیرقانونی اعلام می کند، اما این ناعادلانه را تعریف نمی کند
[ترجمه گوگل]بخشی از قانون کمیسیون تجارت فدرال 'روش های ناعادلانه رقابت' را غیرقانونی اعلام می کند، اما غیرمنصفانه تعریف نمی کند

6. But the battle-scarred Federal Trade Commission has good reason to move slowly on this front.
[ترجمه ترگمان]اما کمیسیون تجارت فدرال زخم خورده دلیل خوبی دارد که به آرامی در این جبهه حرکت کند
[ترجمه گوگل]اما کمیسیون تجارت فدرال نزاع نبرد، دلایل خوبی برای حرکت به آرامی در این جبهه است

7. The Federal Trade Commission has started to look into scams here.
[ترجمه ترگمان]کمیسیون تجارت فدرال شروع به بررسی scams در اینجا کرده است
[ترجمه گوگل]کمیسیون تجارت فدرال شروع به بررسی کلاهبرداریها در اینجا کرده است

8. In 19 the Federal Trade Commission was established.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹ مارس کمیسیون تجارت فدرال تاسیس شد
[ترجمه گوگل]در سال 19 کمیسیون تجارت فدرال تاسیس شد

9. COMMISSION - The term'Commission'means the Federal Trade Commission.
[ترجمه ترگمان]کمیسیون عبارت کمیسیون به معنای کمیسیون تجارت فدرال است
[ترجمه گوگل]کمیسیون - اصطلاح 'کمیسیون' به معنی کمسیون تجاری فدرال است

10. In fact, according to Federal Trade Commission, millions of people become victims every year.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، طبق گفته کمیسیون تجارت فدرال، سالانه میلیون ها نفر قربانی می شوند
[ترجمه گوگل]در واقع، با توجه به کمیسیون تجارت فدرال، میلیون ها نفر هر ساله قربانی می شوند

11. Federal Trade Commission Act established a government commission aimed at preventing unfair and anticompetitive business practices.
[ترجمه ترگمان]قانون کمیسیون تجارت فدرال یک کمیسیون دولتی با هدف جلوگیری از شیوه های تجارت ناعادلانه و غیر عادلانه ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]قانون کمیسیون تجاری فدرال یک کمیسیون دولتی را به منظور جلوگیری از شیوه های تجاری غیرقانونی و ضد رقابتی ایجاد کرد

12. He helpedcreate the Federal Trade Commission and signed the Clayton Anti-Trust Act, bothof which gave regulators authority to limit the power of large corporations.
[ترجمه ترگمان]او کمیسیون تجارت فدرال را منحل کرد و قانون ضد تراست کلی تون، bothof را امضا کرد که اختیارات قانونگذاری را برای محدود کردن قدرت شرکت های بزرگ داد
[ترجمه گوگل]او به ایجاد کمیته تجارت فدرال کمک کرد و قانون کلایتون ضد اعتماد را امضا کرد، که هر دو به تنظیمکنندگان اجازه محدود کردن قدرت شرکت های بزرگ را دادند

13. The Federal Trade Commission has the broadest consumer protection duties.
[ترجمه ترگمان]کمیسیون تجارت فدرال بیش ترین عوارض حمایتی مصرف کننده را دارد
[ترجمه گوگل]کمیسیون تجارت فدرال دارای وظایف محافظتی محافظتی است

14. A merger would require approval of both companies' shareholders and of the Federal Trade Commission.
[ترجمه ترگمان]ادغام نیازمند تایید سهامداران شرکت و کمیسیون تجارت فدرال است
[ترجمه گوگل]ادغام به تصویب سهامداران هر دو شرکت و کمیسیون تجارت فدرال نیاز دارد


کلمات دیگر: