کلمه جو
صفحه اصلی

knelt


زمان گذشته و اسم مفعول: kneel، گذشته وقسمت سوم leenk

انگلیسی به فارسی

زمان گذشته ساده فعل Kneel


قسمت سوم فعل Kneel


کوهنوردی، زانو زدن


انگلیسی به انگلیسی

( verb )
• : تعریف: a past tense and past participle of kneel.

• knelt is a past tense and past participle of kneel.

Simple Past: knelt, Past Participle: knelt


جملات نمونه

1. pari knelt by the side of the bed and prayed
پری در کنار بستر زانو زد و دعا کرد.

2. they knelt around his tomb
آنان در اطراف آرامگاه او زانو زدند.

3. we knelt at the foot of his grave
ما پای گور او زانو زدیم.

4. the mother knelt and cried, but teymoor did not relent and ordered the execution to proceed
مادر زانو زد وگریه کرد ولی تیمور خم به ابرو نیاورد و دستور اجرای اعدام را داد.

5. upon seeing him, princes knelt and quaked
شاهزادگان با دیدن او زانو زدند و لرزه بر اندامشان افتاد.

6. the famine-stricken men faltered out of the hut and knelt in front of us
مردان قحطی زده تلوتلو خوران از کلبه بیرون آمدند و جلو ما زانو زدند.

7. the bride and groom marched into the hall and slowly knelt in front of their parents
عروس و داماد با گام های آهسته و موزون وارد تالار شدند و به آهستگی جلوی والدین خود زانو زدند.

8. Pope John Paul II knelt in his white robes before the simple altar.
[ترجمه ترگمان]پاپ ژان پل دوم در ردای سفیدش جلوی محراب ساده ای زانو زد
[ترجمه گوگل]پاپ یوحنا پل دوم در روپیه های سفید خود را قبل از محراب ساده زانو زده است

9. He knelt down to pick up his hat.
[ترجمه ترگمان]خم شد تا کلاهش را بردارد
[ترجمه گوگل]او زانو زد تا کلاه خود را بگیرد

10. He knelt down beside the unconsicious girl.
[ترجمه ترگمان]کنار دختر unconsicious زانو زد
[ترجمه گوگل]او در کنار دختر بی رحم ایستاده است

11. We knelt on the ground to examine the tracks.
[ترجمه ترگمان]روی زمین زانو زدیم تا خط آهن را بررسی کنیم
[ترجمه گوگل]ما روی زمین تمرین کردیم تا آهنگ را بررسی کنیم

12. He knelt up in his bed to look out of the window.
[ترجمه ترگمان]در بس تر خود زانو زد تا از پنجره بیرون را بنگرد
[ترجمه گوگل]او در رختخواب خود زانو زد تا از پنجره بیرون بیاید

13. He knelt in front of the altar and prayed.
[ترجمه ترگمان]مقابل محراب زانو زد و دعا کرد
[ترجمه گوگل]او در مقابل محراب زانو زد و دعا کرد

14. She knelt and prayed silently.
[ترجمه ترگمان]او زانو زد و در سکوت دعا کرد
[ترجمه گوگل]او زانو زد و دعا کرد

15. He knelt to his master.
[ترجمه ترگمان]در مقابل اربابش زانو زد
[ترجمه گوگل]او به استادش زانو زد

16. Aunt Polly knelt down and prayed for Tom so touchingly.
[ترجمه ترگمان]خاله جان پولی به زانو درآمد و برای تام خیلی دعا کرد
[ترجمه گوگل]عمه پولی زانو زد و لمس کرد تا تام را لمس کند


کلمات دیگر: