اعتصاب سرتاسری، اعتصاب عمومی، اعتصابی که همه ی یک محل یا کشوری را فرا می گیرد
general strike
اعتصاب سرتاسری، اعتصاب عمومی، اعتصابی که همه ی یک محل یا کشوری را فرا می گیرد
انگلیسی به فارسی
اعتصاب سرتاسری، اعتصاب عمومی، اعتصابی که همهی یک محل یا کشوری را فرا میگیرد
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a strike by the entire labor force of an industry, country, or the like.
• mass strike involving a number of industries or services in an area
a general strike is the refusal to work by all or most people in a country or state.
a general strike is the refusal to work by all or most people in a country or state.
جملات نمونه
1. The planned general strike represents an important economic challenge to the government.
[ترجمه ترگمان]اعتصاب عمومی برنامه ریزی شده نشان دهنده یک چالش مهم اقتصادی برای دولت است
[ترجمه گوگل]اعتصاب عمومی برنامه ریزی شده یک چالش اقتصادی مهم برای دولت است
[ترجمه گوگل]اعتصاب عمومی برنامه ریزی شده یک چالش اقتصادی مهم برای دولت است
2. A general strike brought the country to a standstill.
[ترجمه ترگمان]اعتصاب عمومی کشور را متوقف کرد
[ترجمه گوگل]اعتصاب عمومی این کشور را متوقف کرد
[ترجمه گوگل]اعتصاب عمومی این کشور را متوقف کرد
3. The general strike by ship builders resurged in 194
[ترجمه ترگمان]اعتصاب عمومی توسط سازندگان کشتی در ۱۹۴ (۱۹۴)
[ترجمه گوگل]اعتصاب عمومی توسط سازندگان کشتی در سال 194 بازسازی شد
[ترجمه گوگل]اعتصاب عمومی توسط سازندگان کشتی در سال 194 بازسازی شد
4. The trade union federations called a general strike to protest at working conditions.
[ترجمه ترگمان]اتحادیه های کارگری این اتحادیه اعتصاب عمومی را برای اعتراض به شرایط کاری اعلام کردند
[ترجمه گوگل]فدراسیون های اتحادیه های کارگری به اعتراض به شرایط کاری اعتصاب عمومی دادند
[ترجمه گوگل]فدراسیون های اتحادیه های کارگری به اعتراض به شرایط کاری اعتصاب عمومی دادند
5. Their purpose was to call a general strike.
[ترجمه ترگمان]هدف آن ها این بود که به یک ژنرال حمله کنند
[ترجمه گوگل]هدف آنها این بود که اعتصاب عمومی را صدا بزنند
[ترجمه گوگل]هدف آنها این بود که اعتصاب عمومی را صدا بزنند
6. The general strike of the railway workers crippled the country's economy.
[ترجمه ترگمان]اعتصاب عمومی کارگران راه آهن اقتصاد کشور را فلج کرده بود
[ترجمه گوگل]اعتصاب عمومی کارگران راه آهن اقتصاد کشور را خراب کرد
[ترجمه گوگل]اعتصاب عمومی کارگران راه آهن اقتصاد کشور را خراب کرد
7. Following a general strike and calls for his resignation, the President was arrested on 26 March by fellow army officers.
[ترجمه ترگمان]پس از اعتصاب عمومی و درخواست استعفای وی، رئیس جمهور در ۲۶ مارس توسط افسران ارتش دستگیر شد
[ترجمه گوگل]پس از اعتصاب عمومی و خواستار استعفای وی، رئیس جمهور در روز 26 مارس توسط افسران ارتش دستگیر شد
[ترجمه گوگل]پس از اعتصاب عمومی و خواستار استعفای وی، رئیس جمهور در روز 26 مارس توسط افسران ارتش دستگیر شد
8. Following a general strike and calls for his resignation, the President was arrested on 26 March.
[ترجمه ترگمان]پس از اعتصاب عمومی و درخواست استعفای وی، رئیس جمهور در ۲۶ مارس دستگیر شد
[ترجمه گوگل]در پی اعتصاب عمومی و خواستار استعفای وی، رئیس جمهور در تاریخ 26 مارس دستگیر شد
[ترجمه گوگل]در پی اعتصاب عمومی و خواستار استعفای وی، رئیس جمهور در تاریخ 26 مارس دستگیر شد
9. The Alliance called a general strike the next day, but cancelled further demonstrations, fearing fresh violence.
[ترجمه ترگمان]این اتحاد روز بعد اعتصاب عمومی اعلام کرد، اما تظاهرات دیگری را لغو کرد و از خشونت های تازه ترسید
[ترجمه گوگل]روز بعد الجزیره اعتصاب عمومی را اعلام کرد اما تظاهرات های بیشتری را لغو کرد و از تهدید خشونت های جدید خنثی شد
[ترجمه گوگل]روز بعد الجزیره اعتصاب عمومی را اعلام کرد اما تظاهرات های بیشتری را لغو کرد و از تهدید خشونت های جدید خنثی شد
10. A general strike, however, organized on June 19 by the National Confederation Union, attracted little support.
[ترجمه ترگمان]با این حال اعتصاب عمومی که در روز ۱۹ ژوئن توسط اتحادیه ملی کنفدراسیون سازماندهی شده بود، حمایت اندکی را جلب کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، اعتصاب عمومی، در 19 ژوئن توسط اتحادیه ملی کنفدراسیون سازماندهی شد، حمایت کمتری به دست آورد
[ترجمه گوگل]با این حال، اعتصاب عمومی، در 19 ژوئن توسط اتحادیه ملی کنفدراسیون سازماندهی شد، حمایت کمتری به دست آورد
11. The General Strike ended a major epoch in the history of the labour movement.
[ترجمه ترگمان]حمله عمومی یک دوره بزرگ در تاریخ جنبش کارگری به پایان رسید
[ترجمه گوگل]اعتصاب عمومی یک دوره عمده در تاریخ جنبش کارگری به پایان رسید
[ترجمه گوگل]اعتصاب عمومی یک دوره عمده در تاریخ جنبش کارگری به پایان رسید
12. A two-day general strike last week was indicative of just how far Mr Mugabe has outmanoeuvred his opponents.
[ترجمه ترگمان]اعتصاب عمومی دو روزه در هفته گذشته حاکی از این بود که آقای موگابه تا چه حد مخالفان خود را عزل کرده است
[ترجمه گوگل]یک اعتصاب عمومی دو روزه هفته گذشته نشان داد که دقیقا چه اندازه آقای موگابه مخالفانش را به خطر انداخته است
[ترجمه گوگل]یک اعتصاب عمومی دو روزه هفته گذشته نشان داد که دقیقا چه اندازه آقای موگابه مخالفانش را به خطر انداخته است
13. The unions threatened a further general strike on Aug. 22-23 if basic food subsidies and wages were not increased.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که کمک های اولیه غذایی و دستمزدها افزایش نیابد اتحادیه ها در روزه ای ۲۲ و ۲۳ اوت یک اعتصاب عمومی دیگر را تهدید کردند
[ترجمه گوگل]اتحادیه های کارگری در 22 تا 23 آگوست اعتصاب عمومی بیشتری را تهدید می کردند اگر یارانه های اولیه و دستمزد افزایش نیافت
[ترجمه گوگل]اتحادیه های کارگری در 22 تا 23 آگوست اعتصاب عمومی بیشتری را تهدید می کردند اگر یارانه های اولیه و دستمزد افزایش نیافت
14. Early in November it called a second general strike.
[ترجمه ترگمان]اوایل ماه نوامبر یک اعتصاب عمومی دیگر آغاز شد
[ترجمه گوگل]اوایل ماه نوامبر آن را اعتصاب عمومی دوم نامید
[ترجمه گوگل]اوایل ماه نوامبر آن را اعتصاب عمومی دوم نامید
کلمات دیگر: