(عمدا یا از روی خودنمایی) گلوی خود را صاف کردن، سرفه کردن، اهن و تلپ کردن، (با نخوت) اعتراض کردن، شکایت کردن، مورد اعتراض قرار دادن، صدای سرفه ی مصنوعی، صدای صاف کردن گلو، مورد اعتراض قرار دادن صدای سرفهی مصنوعی، صدای صاف کردن گلو سرفهی ساختگی
harrumph
(عمدا یا از روی خودنمایی) گلوی خود را صاف کردن، سرفه کردن، اهن و تلپ کردن، (با نخوت) اعتراض کردن، شکایت کردن، مورد اعتراض قرار دادن، صدای سرفه ی مصنوعی، صدای صاف کردن گلو، مورد اعتراض قرار دادن صدای سرفهی مصنوعی، صدای صاف کردن گلو سرفهی ساختگی
انگلیسی به فارسی
(عمدا یا از روی خودنمایی) گلوی خود را صاف کردن، سرفه کردن، اهن و تلپ کردن
(با نخوت) اعتراض کردن، شکایت کردن، مورد اعتراض قرار دادن
صدای سرفهی مصنوعی، صدای صاف کردن گلو
سرفهی ساختگی، اهن، اهن و تلپ
انگلیسی به انگلیسی
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: harrumphs, harrumphing, harrumphed
حالات: harrumphs, harrumphing, harrumphed
• : تعریف: to clear one's throat with a low guttural or rasping sound, often to express disapproval.
اسم ( noun )
• : تعریف: an act, sound, or instance of harrumphing.
• clear one's throat in a pompous manner; clear one's throat as a sign of disapproval; make a negative comment (about something)
کلمات دیگر: