کلمه جو
صفحه اصلی

electrical engineer

انگلیسی به انگلیسی

• engineer who deals with hardware of computers and other electronic devices

جملات نمونه

1. Her husband was an electrical engineer who wanted only to be a poet.
[ترجمه ترگمان]شوهرش یک مهندس برق بود که فقط می خواست یک شاعر باشد
[ترجمه گوگل]شوهرش یک مهندس برق بود که فقط یک شاعر بود

2. I became 110 Women in Engineering an electrical engineer, by the way, because I was terrified of machines.
[ترجمه ترگمان]من به عنوان مهندس برق به ۱۱۰ زن در مهندسی برق تبدیل شدم، چون از ماشین ها وحشت داشتم
[ترجمه گوگل]به هر حال، 110 مهندس برق در مهندسی به شمار میرفتم، چون ماشینهای وحشتناکی داشتم

3. Gary was an electrical engineer for a defense contractor in the Washington area.
[ترجمه ترگمان]گری یک مهندس برق برای یک پیمان کار دفاعی در منطقه واشنگتن بود
[ترجمه گوگل]گری یک مهندس برق بود برای یک پیمانکار دفاعی در منطقه واشنگتن

4. Derek Morrison, the present Electrical Engineer, is second from the right.
[ترجمه ترگمان]درک موریسون، مهندس برق فعلی، دوم از سمت راست است
[ترجمه گوگل]درک موریسون، مهندس برق فعلی، از سمت راست دوم است

5. He dresses and acts more like a 36-year-old electrical engineer.
[ترجمه ترگمان]او بیشتر لباس می پوشد و بیشتر شبیه یک مهندس برق ۳۶ ساله عمل می کند
[ترجمه گوگل]او بیشتر شبیه یک مهندس برق 36 ساله است

6. He was trained as an electrical engineer and seconded to the Foreign Office during the war.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان مهندس برق آموزش دید و در طول جنگ به اداره امور خارجه کمک کرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک مهندس برق آموزش دیده بود و در طول جنگ به دفتر امور خارجی منتقل شد

7. Givens, a 46-year-old electrical engineer, has an extreme commute between home in Mariposa, California, and his job in San Jose.
[ترجمه ترگمان]Givens، یک مهندس ۴۶ ساله الکتریکی، رفت و آمد شدید بین خانه در Mariposa، کالیفرنیا و شغلش در سن خوزه دارد
[ترجمه گوگل]Givens، یک مهندس برق 46 ساله، رفت و آمد زیادی بین خانه در Mariposa، کالیفرنیا، و کار خود را در سان خوزه

8. This is Mr. Fang electrical engineer from an electrical company.
[ترجمه ترگمان]این آقای فانگ engineer که از یه شرکت برق استفاده میکنه
[ترجمه گوگل]این مهندس برق آقای فنگ از شرکت برق است

9. Inspection insulation installation for master room, Chief engineer electrical engineer room before install panel.
[ترجمه ترگمان]ساختمان عایق بازرسی برای اتاق اصلی، مهندس ارشد مهندسی برق قبل از نصب تابلو
[ترجمه گوگل]نصب عایق بازرسی برای اتاق کارشناسی ارشد، مهندس ارشد مهندسی برق قبل از نصب پانل

10. Being an electrical engineer. I improved our assemble line of the electric fans.
[ترجمه ترگمان]بودن یک مهندس برق است من صف جمع طرفداران برقی را بهبود بخشیدم
[ترجمه گوگل]مهندس برق من خط مونتاژ طرفداران برق را بهبود بخشیدم

11. Have a senior electrical engineer, professional engineers, more than national - level technical experts hired as consultants.
[ترجمه ترگمان]از یک مهندس ارشد الکتریکی، مهندسان حرفه ای، بیش از متخصصان فنی سطح ملی که به عنوان مشاور استخدام شده اند، داشته باشید
[ترجمه گوگل]مهندس ارشد الکتریکی، مهندسین حرفه ای، بیش از کارشناسان فنی در سطح ملی به عنوان مشاوران استخدام شده اند

12. I know a retired electrical engineer who has become a highly - paid ceramic artist.
[ترجمه ترگمان]من یک مهندس بازنشسته الکتریکی را می شناسم که یک هنرمند معروف سرامیک شده است
[ترجمه گوگل]من یک مهندس برق بازنشسته ای هستم که تبدیل به یک هنرمند سرامیک شدید شده است

13. Then electrical engineer was brought forward.
[ترجمه ترگمان]سپس مهندس برق رو به جلو آورده شد
[ترجمه گوگل]سپس مهندس برق به سمت جلو حرکت کرد

14. Is he a civil engineer or an electrical engineer?
[ترجمه ترگمان]آیا او مهندس عمران یا مهندس برق است؟
[ترجمه گوگل]آیا او یک مهندس عمران یا مهندس برق است؟

15. An American physicist and electrical engineer, John Bardeen is one of the very few people to have won two Nobel prizes.
[ترجمه ترگمان]یک فیزیکدان آمریکایی و مهندس برق، جان Bardeen یکی از معدود افرادی است که برنده دو جایزه نوبل شده است
[ترجمه گوگل]جان باردین، فیزیکدان و مهندس آمریکایی، یکی از معدود افرادی است که دو جایزه نوبل را به دست آورده است

پیشنهاد کاربران

زایده دایروی

مهندس برق


کلمات دیگر: