کلمه جو
صفحه اصلی

hard worker

انگلیسی به انگلیسی

• diligent person, industrious person, tireless worker

جملات نمونه

1. In all fairness, he has been a hard worker.
[ترجمه ترگمان]در واقع، اون یه کارگر سخت بوده
[ترجمه گوگل]در تمام عدالت، او سخت کار کرده است

2. I admired him as a true scientist and hard worker.
[ترجمه ترگمان]من او را به عنوان دانشمند واقعی و کارگر واقعی تحسین می کردم
[ترجمه گوگل]او را به عنوان یک دانشمند واقعی و سخت گیر تحسین کردم

3. He is a hard worker and a skilled gardener.
[ترجمه عرفان] او یک کارگر سخت کوش و یک باغ بان با استعداد است
[ترجمه ترگمان]او کارگر سخت و یک باغبان ماهر است
[ترجمه گوگل]او یک کارگر سخت و یک باغبان ماهر است

4. He's a hard worker.
[ترجمه ترگمان]او کارگر سرسختی است
[ترجمه گوگل]او کار سخت است

5. Seeing that he was a hard worker, he achieved a lot.
[ترجمه ترگمان]با دیدن اینکه او کارگر دشواری است، به مقدار زیادی دست یافت
[ترجمه گوگل]دیدن او سخت کارگر بود، او به مقدار زیادی دست یافت

6. She's a very hard worker and very eager to please .
[ترجمه ترگمان]او کارگر بسیار سختی است و خیلی هم مشتاق است
[ترجمه گوگل]او یک کارمند بسیار سخت و بسیار مشتاق است که لطفا

7. He has the reputation of being a hard worker.
[ترجمه ترگمان]او شهرت یک کارگر سخت را دارد
[ترجمه گوگل]او شهرت کار سخت را دارد

8. Mika is a very hard worker and very eager to please.
[ترجمه ترگمان]میکا یک کارگر سخت کوش و بسیار مشتاق برای راضی کردن است
[ترجمه گوگل]مایکا یک کارمند بسیار سخت است و بسیار مشتاق لطفا باشد

9. She's a very hard worker.
[ترجمه ترگمان]اون کارگر خیلی سختیه
[ترجمه گوگل]او یک کارمند بسیار سخت است

10. She was such a hard worker and a wonderful cook.
[ترجمه ترگمان]او یک کارگر سخت کوش و یک آشپز فوق العاده بود
[ترجمه گوگل]او یک کارگر سخت و یک آشپز فوق العاده بود

11. Are you a hard worker; are you loyal, trustworthy or faithful?
[ترجمه ترگمان]آیا شما یک کارگر سخت هستید؛ آیا وفادار، قابل اعتماد یا وفادار هستید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما یک کار سخت است آیا شما وفادار، قابل اعتماد یا وفادار هستید؟

12. Daley was a nice fellow, very quiet, a hard worker, and always neatly dressed.
[ترجمه ترگمان]خانم دیلی مرد خوبی بود، خیلی آرام، خیلی آرام، و همیشه مرتب لباس پوشیده بود
[ترجمه گوگل]Daley یک همکار خوب، بسیار آرام، سخت کارگر بود، و همیشه لباس پوشیدنی بود

13. He was a good, hard worker.
[ترجمه ترگمان] اون کارگر خیلی خوبی بود
[ترجمه گوگل]او خوب و کار سخت بود

14. Kevin is a hard worker and reasonably intelligent but he has never been promoted.
[ترجمه ترگمان]کوین یک کارگر سخت و منطقی است ولی هرگز ترفیع نگرفته است
[ترجمه گوگل]کوین کار سخت و هوشمندانه است اما هرگز ارتقا پیدا نکرده است

15. Well, I am a self - motivated hard worker.
[ترجمه ترگمان]خوب، من یک کارگر سخت با انگیزه هستم
[ترجمه گوگل]خب، من یک کارمند سخت گیرانه انگیزه هستم

پیشنهاد کاربران

سخت کوش


کلمات دیگر: