بخاری خوراک پزی، کسیکه اشپزخانه راهبان بدست او سپرده است، اشپز
kitchener
بخاری خوراک پزی، کسیکه اشپزخانه راهبان بدست او سپرده است، اشپز
انگلیسی به فارسی
آشپزخانه
انگلیسی به انگلیسی
• city in the province of ontario (canada); family name; horatio herbert kitchener (1850-1916), british field marshal and statesman
cook, one who is in charge of a kitchen; elaborate kitchen stove
cook, one who is in charge of a kitchen; elaborate kitchen stove
جملات نمونه
1. While Curzon showed him every courtesy, Kitchener treated his willingness to compromise as weakness.
[ترجمه ترگمان](کرزن)همه نزاکت را به او نشان داد، و Kitchener تمایل خود را برای سازش با او به عنوان ضعف تلقی کرد
[ترجمه گوگل]در حالی که کورنس از هر گونه حسن نیت نشان داد، کیتنر تمایل خود را برای سازش به عنوان ضعف در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]در حالی که کورنس از هر گونه حسن نیت نشان داد، کیتنر تمایل خود را برای سازش به عنوان ضعف در نظر گرفت
2. It is showed by the data that Kitchener, belonging to Ontario, is famous for advanced education and high Technology.
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات توسط داده هایی که Kitchener، اهل اونتاریو، برای آموزش پیشرفته و فن آوری پیشرفته شهرت دارد، نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]این داده ها نشان می دهد که کیتگر، متعلق به انتاریو، برای آموزش پیشرفته و فناوری پیشرفته مشهور است
[ترجمه گوگل]این داده ها نشان می دهد که کیتگر، متعلق به انتاریو، برای آموزش پیشرفته و فناوری پیشرفته مشهور است
3. The ISU Grand Prix final is held in Kitchener, Ontario, the past weekend.
[ترجمه ترگمان]مسابقه نهایی گراند پریکس در Kitchener، اونتاریو، در آخر هفته گذشته برگزار می شود
[ترجمه گوگل]نهایی Grand Prix ISU در آخر هفته گذشته در Kitchener، Ontario برگزار می شود
[ترجمه گوگل]نهایی Grand Prix ISU در آخر هفته گذشته در Kitchener، Ontario برگزار می شود
4. And as Lord Kitchener, Commander in Chief of the British Army, began fashioning the trench coat—then referred to simply as a “Burberry”—the place of this clothing item in society was sealed.
[ترجمه ترگمان]و همانطور که لرد Kitchener، فرمانده کل ارتش بریتانیا، با عنوان \"Burberry\" شروع به کار کرد و سپس به سادگی به عنوان \"Burberry\" یاد کرد - جایی که این مورد لباس در جامعه مهر و موم شده بود
[ترجمه گوگل]و به عنوان Lord Kitchenner، فرمانده ارشد ارتش بریتانیا، شروع به ساخت کت چوبه دار کرد و سپس به سادگی به عنوان 'Burberry' اشاره کرد - محل این آیتم لباس در جامعه مهر و موم شده بود
[ترجمه گوگل]و به عنوان Lord Kitchenner، فرمانده ارشد ارتش بریتانیا، شروع به ساخت کت چوبه دار کرد و سپس به سادگی به عنوان 'Burberry' اشاره کرد - محل این آیتم لباس در جامعه مهر و موم شده بود
5. Famous British generals, such as Lord Kitchener and Lord Baden-Powell preferred the lightweight cotton of trench coats to the heavier, rubberised Macintoshes they had been used to.
[ترجمه ترگمان]سرداران مشهور بریتانیایی، مانند لرد Kitchener و لرد بادن - پاول لباس های سبک trench را به سنگین تر و rubberised Macintoshes ترجیح می دادند
[ترجمه گوگل]ژنرال های مشهور بریتانیا مانند لرد کییفنر و لرد بادن-پاول پنبه سبک وزن کتان را ترجیح دادند تا به Macintoshes های سنگین تر و برش خورده ای که آنها استفاده می کردند را ترجیح داد
[ترجمه گوگل]ژنرال های مشهور بریتانیا مانند لرد کییفنر و لرد بادن-پاول پنبه سبک وزن کتان را ترجیح دادند تا به Macintoshes های سنگین تر و برش خورده ای که آنها استفاده می کردند را ترجیح داد
6. In the same article, Karon Kitchener explained that an injectable water-based filler treatment she had to enhance her cheeks had left her with "a moving layer of custard under the skin.
[ترجمه ترگمان]در همان مقاله، Karon Kitchener توضیح داد که یک رفتار پر کننده با آب تزریقی برای افزایش گونه هایش، او را با یک لایه انتقال از custard زیر پوست ترک کرده بود
[ترجمه گوگل]در همان مقاله، کارون کیپنر توضیح داد که یک تزریق آب پرکننده مبتنی بر آب، او را مجبور به افزایش گونه او را با یک لایه متحرک از خردل زیر پوست را ترک کرده است
[ترجمه گوگل]در همان مقاله، کارون کیپنر توضیح داد که یک تزریق آب پرکننده مبتنی بر آب، او را مجبور به افزایش گونه او را با یک لایه متحرک از خردل زیر پوست را ترک کرده است
7. The former residence of Lord Kitchener, rebuilt to a new magnificence, Wildflower Hall recreates the grand style of the colonial era.
[ترجمه ترگمان]مقر سابق لرد Kitchener که با شکوه و جلال جدیدی بازسازی شده است، سبک باشکوه دوران استعمار را باز می کند
[ترجمه گوگل]محل اقامت پیشین لرد کیچنر، به شکلی جدید بازسازی شده است، ویلفلور هال، سبک بزرگ دوران استعمار را بازسازی می کند
[ترجمه گوگل]محل اقامت پیشین لرد کیچنر، به شکلی جدید بازسازی شده است، ویلفلور هال، سبک بزرگ دوران استعمار را بازسازی می کند
8. The victim-criminal negotiation plan adopted in Kitchener in 1974 was considered as the first attempt in the world.
[ترجمه ترگمان]برنامه مذاکره جنایی قربانی که در Kitchener در سال ۱۹۷۴ تصویب شد، اولین تلاش در جهان محسوب می شود
[ترجمه گوگل]برنامه مذاکره با قربانیان جنایی در کیپنر در سال 1974 تصویب شد و اولین تلاش در جهان بود
[ترجمه گوگل]برنامه مذاکره با قربانیان جنایی در کیپنر در سال 1974 تصویب شد و اولین تلاش در جهان بود
9. According to Canada's Record, when Bieber arrived at the Fairview Park Mall in Kitchener, Ontario, the day after Christmas, he couldn't fly under the radar while trying to shop.
[ترجمه ترگمان]طبق آمار کانادا، وقتی بیبر وارد مرکز خرید \"Fairview پارک\" در Kitchener، اونتاریو، شد، روز بعد از کریسمس، او نمی توانست در حالی که سعی می کرد مغازه را باز کند، زیر رادار پرواز کند
[ترجمه گوگل]طبق گزارش کانادا، زمانی که بیبر وارد پارک Fairview Park در کیپنهر، انتاریو شد، روز بعد از کریسمس، او در حالی که سعی در خرید داشت، نمی توانست زیر رادار پرواز کند
[ترجمه گوگل]طبق گزارش کانادا، زمانی که بیبر وارد پارک Fairview Park در کیپنهر، انتاریو شد، روز بعد از کریسمس، او در حالی که سعی در خرید داشت، نمی توانست زیر رادار پرواز کند
10. Third, we do not think the officer is a common work as, for sample, merchant, kitchener, and so on.
[ترجمه ترگمان]سوم، ما فکر نمی کنیم که این افسر کار مشترک برای نمونه، بازرگان، kitchener، و غیره باشد
[ترجمه گوگل]سوم، ما فکر نمی کنیم افسر کار مشترک است، برای نمونه، تاجر، آشپزخانه و غیره
[ترجمه گوگل]سوم، ما فکر نمی کنیم افسر کار مشترک است، برای نمونه، تاجر، آشپزخانه و غیره
11. He joked with re-porters as he signed copies of ' Kitchener 's Last Volun-teer' at an event at the Royal Air Force Club in central London.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که نسخه هایی از آخرین volun Kitchener - teer را در مراسمی در باشگاه نیروی هوایی سلطنتی در مرکز لندن امضا کرده بود، با re شوخی کرد
[ترجمه گوگل]او با نوکران جوانی با نوشتن نسخه هایی از 'Last Volun-teer' Kitchener در یک مراسم در باشگاه هوایی Royal Air Force در مرکز لندن جوک می زد
[ترجمه گوگل]او با نوکران جوانی با نوشتن نسخه هایی از 'Last Volun-teer' Kitchener در یک مراسم در باشگاه هوایی Royal Air Force در مرکز لندن جوک می زد
12. At eleven, when the war or 1914-18 broke out, I wrote a patriotic poem which was printed in the local newspaper, as was another, two years later, on the death of Kitchener.
[ترجمه ترگمان]در ساعت یازده، وقتی جنگ یا ۱۹۱۴ - ۱۸ پایان یافت، من یک شعر patriotic نوشتم که در روزنامه محلی به چاپ رسید، و دو سال بعد، پس از مرگ of
[ترجمه گوگل]در یازده سالگی، زمانی که جنگ یا سالهای 1914-18 شروع شد، من شعر میهن پرستی را که در روزنامه محلی چاپ شده بود، نوشتم، دو سال بعد، در زمان مرگ کیچنر
[ترجمه گوگل]در یازده سالگی، زمانی که جنگ یا سالهای 1914-18 شروع شد، من شعر میهن پرستی را که در روزنامه محلی چاپ شده بود، نوشتم، دو سال بعد، در زمان مرگ کیچنر
13. A city of southeast Ontario, Canada, a manufacturing suburb of Kitchener. Population, 2 93
[ترجمه ترگمان]شهری در جنوب شرقی اونتاریو، کانادا، حومه صنعتی of جمعیت، ۲ ۹۳
[ترجمه گوگل]شهر جنوب شرقی اونتاریو، کانادا، حومه تولیدی آشپزخانه جمعیت 2 93
[ترجمه گوگل]شهر جنوب شرقی اونتاریو، کانادا، حومه تولیدی آشپزخانه جمعیت 2 93
کلمات دیگر: