کلمه جو
صفحه اصلی

per annum


معنی : هر سالی، سالیانه، بقرار هر سال
معانی دیگر : (لاتین) سالیانه، سالانه، در سال، هرسال

انگلیسی به فارسی

بقرار هر سال، هر سالی، سالیانه


در سال، بقرار هر سال، سالیانه، هر سالی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: by the year; annually.

• yearly, per 12-month period, each year
a particular amount per annum means that amount each year.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] سالی، در سال، سالیانه

مترادف و متضاد

هر سالی (صفت)
per annum

سالیانه (قید)
yearly, per annum

بقرار هر سال (قید)
per annum

جملات نمونه

1. Average earnings are around £20 000 per annum.
[ترجمه ترگمان]متوسط درآمد سالانه حدود ۲۰۰۰۰ پوند است
[ترجمه گوگل]درآمد متوسط ​​حدود 20 هزار پوند در سال است

2. These figures represent a return of 5% per annum.
[ترجمه ترگمان]این ارقام نشان دهنده بازگشت ۵ % در سال است
[ترجمه گوگل]این ارقام نشان دهنده بازگشت 5٪ در سال است

3. The agency places about 000 young persons per annum.
[ترجمه ترگمان]این آژانس حدود ۱۰۰،۰۰۰ نفر را در سال ثبت می کند
[ترجمه گوگل]این آژانس سالانه حدود هزار نوجوان را در اختیار دارد

4. The company is offering a salary of 20000 per annum.
[ترجمه ترگمان]این شرکت سالانه ۲۰۰۰۰ پوند حقوق می دهد
[ترجمه گوگل]این شرکت حقوق و دستمزد سالانه 20،000 را ارائه می دهد

5. The agency placed about 200 secretaries per annum.
[ترجمه ترگمان]این نهاد سالیانه حدود ۲۰۰ منشی را در اختیار داشت
[ترجمه گوگل]این آژانس سالانه حدود 200 وزیر را به عهده داشت

6. Kenya's population is growing at 1 per cent per annum.
[ترجمه ترگمان]جمعیت کنیا در هر سال ۱ درصد رشد می کند
[ترجمه گوگل]جمعیت کنیا در 1 درصد در سال رشد می کند

7. The agency places about 2000 secretaries per annum.
[ترجمه ترگمان]این اداره در حدود ۲۰۰۰ منشی در سال دارد
[ترجمه گوگل]آژانس سالانه حدود 2000 وزیر را در اختیار دارد

8. Shareholders have a vested right to 10% per annum.
[ترجمه ترگمان]سهامداران حق دارند به ۱۰ درصد در هر سال برسند
[ترجمه گوگل]سهامداران حق دارند 10٪ در سال داشته باشند

9. The country exports goods worth $600 million per annum.
[ترجمه ترگمان]صادرات این کشور سالانه ۶۰۰ میلیون دلار است
[ترجمه گوگل]کشور صادر کننده کالاهای ارزشمند 600 میلیون دلار در سال است

10. My rent is $ 8000 per annum.
[ترجمه ترگمان]کرایه من سالی پنجاه سنت است
[ترجمه گوگل]اجاره من 8000 دلار در سال است

11. Price increase have average 10 % per annum.
[ترجمه ترگمان]افزایش قیمت متوسط سالانه ۱۰ درصد است
[ترجمه گوگل]افزایش قیمت به طور متوسط ​​10٪ در سال است

12. My property was rated at & 20 per annum.
[ترجمه ترگمان]حقوق من در سال & در سال ۲۰ بود
[ترجمه گوگل]اموال من 20 سال در سال بود

13. We pay him retainer of $ 000 per annum.
[ترجمه ترگمان]هر سال حقوق سالانه او را به او می دهیم
[ترجمه گوگل]ما او را به مبلغ 000 دلار در سال میپردازیم

14. We can offer you forty days'holiday per annum.
[ترجمه ترگمان]هر سالی چهل روز تعطیلی را به شما تقدیم می کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم شما را برای 40 روز در هر سال ارائه دهیم

15. You'll be given four weeks'holiday per annum.
[ترجمه ترگمان]شما هر سال چهار هفته تعطیلی خواهید داشت
[ترجمه گوگل]شما هر سال یک هفتۀ هفتگی به شما داده می شود

$ 50,000 per annum

پنجاه هزار دلار در سال



کلمات دیگر: