کلمه جو
صفحه اصلی

penultimate


معنی : یکی به اخر مانده، ماقبل اخر
معانی دیگر : یکی مانده به آخر، پیش پایانی، وابسته به ماقبل آخر، (زبان شناسی) وابسته به هجای پیش پایانی، penult یکی به اخر مانده

انگلیسی به فارسی

یکی به آخر مانده، ماقبل اخر


پیشین، یکی به اخر مانده، ماقبل اخر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: the next to the last.

- the penultimate attack
[ترجمه ترگمان] حمله به یکی مانده
[ترجمه گوگل] حمله انتحاری

(2) تعریف: of or relating to the next to the last syllable in a word.

- penultimate accent
[ترجمه ترگمان] accent
[ترجمه گوگل] لهجه قبلی

• next to last, second to last
the penultimate thing in a series is the last but one; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] قبل از آخر، ماقبل آخر

مترادف و متضاد

یکی به اخر مانده (صفت)
penult, penultimate

ماقبل اخر (صفت)
penult, penultimate

جملات نمونه

1. the penultimate chapter of a book
فصل ما قبل آخر کتاب

2. the penultimate phase of the war
مرحله ی ماقبل نهایی جنگ

3. Y is the penultimate letter of the alphabet.
[ترجمه ترگمان]Y حرف یکی مانده از حروف الفبا است
[ترجمه گوگل]Y حرف آخرت الفبا است

4. It's the penultimate episode of the series tonight.
[ترجمه ehsan Mohammadzadeh] امشب قسمت یکی مانده به آخر سریال است.
[ترجمه ترگمان]این یکی از قسمت های سریال tonight
[ترجمه گوگل]این قسمت آخرین سری امشب است

5. November is the penultimate month of the year.
[ترجمه ehsan Mohammadzadeh] نوامبر ماه ماقبل آخر سال است.
[ترجمه ترگمان]نوامبر یکی از ماه های آخر سال است
[ترجمه گوگل]ماه نوامبر ماه آخر سال است

6. The old stadium was in its penultimate year as an athletics venue.
[ترجمه ترگمان]استادیوم قدیمی در سال آخر خود به عنوان محل برگزاری ورزش برگزار شد
[ترجمه گوگل]استادیوم قدیمی سال گذشته به عنوان محل برگزاری مسابقات ورزشی برگزار شد

7. The penultimate column shows the estimated cost to completion and the last one the budget for the project.
[ترجمه ترگمان]ستون ماقبل آخر، هزینه برآورد شده برای تکمیل و آخرین بخش بودجه پروژه را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]ستون پیشین، هزینه پیش بینی شده را برای تکمیل و آخرین بودجه پروژه می دهد

8. We booked a moped for penultimate day of the holiday allowing 24 hours for recovery before the flight home.
[ترجمه ترگمان]ما برای روز یکی از روزه ای تعطیل به یکی از روزه ای تعطیل یعنی ۲۴ ساعت برای بهبودی قبل از بازگشت به خانه رزرو کردیم
[ترجمه گوگل]ما برای روز بعد از تعطیلات، یک موتو فروشی رزرو کردیم که به مدت 24 ساعت برای بازیابی قبل از پرواز به خانه برگشت

9. It took us five hours to reach the penultimate peak.
[ترجمه ترگمان]پنج ساعت طول کشید تا به آخرین قله برسیم
[ترجمه گوگل]ما پنج ساعت برای رسیدن به قله سیراب شدیم

10. These trials are actually the penultimate step toward choosing the Olympic team for this summer's games.
[ترجمه ترگمان]این آزمایش ها در واقع آخرین گام به سوی انتخاب تیم المپیک برای بازی های تابستانی هستند
[ترجمه گوگل]این آزمایشها در واقع قدم بعدی برای انتخاب تیم المپیک برای بازیهای تابستانی است

11. Particularly impressive is the horn section on the penultimate track, 'Just Jivin' Around'.
[ترجمه ترگمان]مخصوصا اثر شاخی که در the به وجود اومده همین اطراف پرسه می زنه
[ترجمه گوگل]به ویژه بخش قابل توجهی در بخش آهنگ پیشوایان، Just Jivin Around است

12. Alan Aldridge's chestnut quickened well approaching the penultimate and was in no danger from then on.
[ترجمه ترگمان]اسب کهر آلن s به the نزدیک شده بود و از آن به بعد دیگر هیچ خطری نداشت
[ترجمه گوگل]شاه بلوط آلن آلدریجز سریعتر به نزدیکترین پیشرو رسید و از آن به بعد هیچ خطری نداشت

13. We booked a moped for the penultimate day of the holiday.
[ترجمه ترگمان]ما برای روز یکی از روزه ای آخر تعطیلات، moped را رزرو کردیم
[ترجمه گوگل]ما برای روز آخر تعطیلات یک موتو فروشی رزرو کردیم

14. It was the penultimate act before war.
[ترجمه ترگمان]این آهنگ penultimate قبل از جنگ بود
[ترجمه گوگل]این پیشگامترین پیش از جنگ بود

15. Beatification is the penultimate step before canonisation.
[ترجمه ترگمان]Beatification آخرین گام قبل از canonisation است
[ترجمه گوگل]Beatification مرحله قدم قبل از قاجار شدن است

the penultimate chapter of a book

فصل ما قبل آخر کتاب


the penultimate phase of the war

مرحله‌ی ماقبل نهایی جنگ


It's the penultimate episode of the series tonight.

امشب قسمت یکی به آخر مانده‌ی سریال است.


پیشنهاد کاربران

نیمه نهایی

یک گام مانده به آخر


کلمات دیگر: