طراحی مجدد کردن، سر و صورت ظاهری دادن به
redesign
طراحی مجدد کردن، سر و صورت ظاهری دادن به
انگلیسی به فارسی
طراحی مجدد کردن، سر و صورت ظاهری دادن به
طراحی مجدد، طراحی مجدد کردن، سر و صورت ظاهری دادن به
انگلیسی به انگلیسی
• plan again, devise again; draft again, make a new preliminary sketch
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] از نو طراحی کردن
جملات نمونه
1. He had a designer come in and redesign the uniforms.
[ترجمه ترگمان]او یک طراح داشت که می آمد و یونیفرم را طراحی می کرد
[ترجمه گوگل]او یک طراح داشت و لباس را دوباره طراحی کرد
[ترجمه گوگل]او یک طراح داشت و لباس را دوباره طراحی کرد
2. The second step is to redesign the school system so that it produces a well-educated population.
[ترجمه ترگمان]مرحله دوم طراحی مجدد سیستم مدارس به گونه ای است که جمعیت تحصیل کرده را تولید می کند
[ترجمه گوگل]گام دوم این است که سیستم مدرسه را دوباره طراحی کنیم تا جمعیتی با تحصیلات عالی تولید کند
[ترجمه گوگل]گام دوم این است که سیستم مدرسه را دوباره طراحی کنیم تا جمعیتی با تحصیلات عالی تولید کند
3. She also decided to redesign the functions of the two administrative assistants in the office, to get the help she needed.
[ترجمه ترگمان]او همچنین تصمیم گرفت که وظایف دو دستیار اجرایی در اداره را مجددا طراحی کند تا کمکی که به آن نیاز داشت را دریافت کند
[ترجمه گوگل]او همچنین تصمیم به طراحی مجدد کارهای دو دستیار اداری در دفتر کرد تا کمک مورد نیاز خود را دریافت کند
[ترجمه گوگل]او همچنین تصمیم به طراحی مجدد کارهای دو دستیار اداری در دفتر کرد تا کمک مورد نیاز خود را دریافت کند
4. In this evolving climate, work redesign techniques are finding new expressions in new applications.
[ترجمه ترگمان]در این شرایط موجود در حال تحول، تکنیک های طراحی مجدد کار، حالت های جدیدی را در کاربردهای جدید پیدا می کنند
[ترجمه گوگل]در این آب و هوای در حال توسعه، تکنیک های طراحی دوباره کار، یافتن عبارات جدید در برنامه های جدید است
[ترجمه گوگل]در این آب و هوای در حال توسعه، تکنیک های طراحی دوباره کار، یافتن عبارات جدید در برنامه های جدید است
5. In fact, the intention of product redesign may be partly cost reduction and partly product differentiation.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، قصد طراحی مجدد محصول ممکن است تا حدودی کاهش هزینه و تا حدودی تمایز محصول باشد
[ترجمه گوگل]در حقیقت، قصد بازنویسی محصول ممکن است تا حدی کاهش هزینه و تقریبا تمایز محصول باشد
[ترجمه گوگل]در حقیقت، قصد بازنویسی محصول ممکن است تا حدی کاهش هزینه و تقریبا تمایز محصول باشد
6. They are consciously trying to redesign a new system for providing many of the necessities of life.
[ترجمه ترگمان]آن ها در تلاش برای طراحی مجدد یک سیستم جدید برای تامین بسیاری از ضروریات زندگی هستند
[ترجمه گوگل]آنها آگاهانه تلاش می کنند تا یک سیستم جدید را برای فراهم آوردن بسیاری از ضرورت های زندگی دوباره طراحی کنند
[ترجمه گوگل]آنها آگاهانه تلاش می کنند تا یک سیستم جدید را برای فراهم آوردن بسیاری از ضرورت های زندگی دوباره طراحی کنند
7. Or should they redesign the organization to align with new and different performance realities?
[ترجمه ترگمان]یا باید سازمان را مجددا طراحی مجدد کند تا با واقعیت های عملکرد جدید و متفاوت همسو شود؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها باید سازمان را مجددا طراحی کنند تا با واقعیت های جدید و متفاوت عمل کنند؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها باید سازمان را مجددا طراحی کنند تا با واقعیت های جدید و متفاوت عمل کنند؟
8. One of Mr Hammer's favourite examples is Ford's redesign of the procedures it uses to pay its thousands of suppliers.
[ترجمه ترگمان]یکی از نمونه های مورد علاقه آقای همر طراحی مجدد رویه هایی است که برای پرداخت هزاران تامین کنندگان از آن استفاده می کند
[ترجمه گوگل]یکی از نمونه های مورد علاقه آقای هامر، طراحی مجدد فورد برای روش های استفاده از آن برای پرداخت هزاران تن از تامین کنندگان است
[ترجمه گوگل]یکی از نمونه های مورد علاقه آقای هامر، طراحی مجدد فورد برای روش های استفاده از آن برای پرداخت هزاران تن از تامین کنندگان است
9. The redesign is the most thorough ever for a Corvette, with nearly every part of the two-seat coupe rethought and re-engineered.
[ترجمه ترگمان]طراحی مجدد کامل ترین روش برای یک Corvette است و تقریبا هر بخشی از این ماشین دارای بار تجدید شده و دوباره مهندسی مجدد است
[ترجمه گوگل]طراحی مجدد برای Corvette دقیق تر است، تقریبا هر بخشی از کوپه دو نفره، دوباره مورد بازنگری قرار گرفته و مجددا طراحی شده است
[ترجمه گوگل]طراحی مجدد برای Corvette دقیق تر است، تقریبا هر بخشی از کوپه دو نفره، دوباره مورد بازنگری قرار گرفته و مجددا طراحی شده است
10. To redesign those three districts, the judges tinkered with the borders of 10 neighboring districts in August.
[ترجمه ترگمان]برای طراحی مجدد آن سه منطقه، قضات با مرزه ای ۱۰ ناحیه مجاور در ماه اوت رقابت می کنند
[ترجمه گوگل]برای تدوین این سه ولسوالی، قضات در ماه اوت با مرز 10 منطقه همسایه روبرو شدند
[ترجمه گوگل]برای تدوین این سه ولسوالی، قضات در ماه اوت با مرز 10 منطقه همسایه روبرو شدند
11. An outside facilitator could help them examine and redesign their actions just as a tennis coach might do.
[ترجمه ترگمان]یک تسهیل کننده خارجی می تواند به آن ها در بررسی و طراحی مجدد عملکرد آن ها به عنوان یک مربی تنیس کمک کند
[ترجمه گوگل]تسهیل کننده خارج می تواند به آنها کمک کند تا اقدامات خود را بررسی کنند و دوباره طراحی کنند، درست همانطور که یک مربی تنیس ممکن است انجام دهد
[ترجمه گوگل]تسهیل کننده خارج می تواند به آنها کمک کند تا اقدامات خود را بررسی کنند و دوباره طراحی کنند، درست همانطور که یک مربی تنیس ممکن است انجام دهد
12. He is not beyond sitting down to redesign a housing project.
[ترجمه ترگمان]او فراتر از نشستن برای طراحی مجدد یک پروژه مسکن نیست
[ترجمه گوگل]او فراتر از نشستن مجدد پروژه ی مسکن نیست
[ترجمه گوگل]او فراتر از نشستن مجدد پروژه ی مسکن نیست
13. Could we redesign companies in a completely new light using the negotiation skills and information-filtering of intelligent agents?
[ترجمه ترگمان]آیا ما می توانیم شرکت ها را در یک نور کاملا جدید با استفاده از مهارت های مذاکره و فیلتر اطلاعات عوامل هوشمند طراحی کنیم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم شرکت ها را به صورت کاملا تازه ای طراحی کنیم تا با استفاده از مهارت های مذاکره و فیلتر کردن اطلاعات عامل های هوشمند؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم شرکت ها را به صورت کاملا تازه ای طراحی کنیم تا با استفاده از مهارت های مذاکره و فیلتر کردن اطلاعات عامل های هوشمند؟
14. Grille passed radiator to redesign, taller than before steeper.
[ترجمه ترگمان]در رستوران radiator با redesign تر از قبل تر از steeper تر گذشت
[ترجمه گوگل]گریل رادیاتور را به طراحی مجدد، بلندتر از قبل حرکت کرد
[ترجمه گوگل]گریل رادیاتور را به طراحی مجدد، بلندتر از قبل حرکت کرد
پیشنهاد کاربران
بازطراحی
کلمات دیگر: