کلمه جو
صفحه اصلی

searchlight


معنی : نور افکن، اشعه نور افکن
معانی دیگر : نور افکن، اشعه نور افکن، نور افکن، پرتو افکن، کشتی یاب، هواپیمایاب

انگلیسی به فارسی

نور افکن، اشعه نور افکن


پروژکتور، نور افکن، اشعه نور افکن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a lamp, usu. with a reflector, that can direct a powerful beam of light in any direction.

• lamp which can direct a powerful beam of light in any direction
a searchlight is a large powerful light that can be turned to shine for a long way in any direction.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] نور افکن

مترادف و متضاد

نور افکن (اسم)
floodlight, spotlight, searchlight

اشعه نور افکن (اسم)
searchlight

جملات نمونه

1. The searchlight raked the open ground around the prison.
[ترجمه ترگمان]نور خورشید در فضای باز زندان را روشن کرد
[ترجمه گوگل]چراغ پروانه زمین زمین را در اطراف زندان گذاشت

2. A searchlight beamed in the distance.
[ترجمه ترگمان]نور خورشید از دور نورانی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]یک چراغ پروانه ای که در فاصله قرار دارد

3. The beam of the searchlight pierced the darkness.
[ترجمه ترگمان]نور نور خورشید تاریکی را شکافت
[ترجمه گوگل]پرتو فایرفاکس تاریکی را سوراخ کرد

4. The police shone a searchlight on the house.
[ترجمه ترگمان]پلیس یک اشعه نور را روی خانه انداخته بود
[ترجمه گوگل]پلیس فانوس را در خانه روشن کرد

5. He played a searchlight on an object.
[ترجمه ترگمان]او یک نور افکن را روی یک شی اجرا کرد
[ترجمه گوگل]او یک پروژکتور بر روی یک شی را بازی کرد

6. He played a searchlight upon the aeroplane.
[ترجمه ترگمان]او با نور افکن در هواپیما حرکت کرد
[ترجمه گوگل]او یک هواپیمای نورپردازی را در هواپیما انجام داد

7. It was the searchlight beam from the Coast Guard cutter fifty yards off.
[ترجمه ترگمان]اشعه ایکس از گارد ساحلی پنجاه متر دورتر از گارد ساحلی بود
[ترجمه گوگل]این پرتو پروژکتور از گارد ساحلی گارد پنجاه متری خاموش بود

8. Suddenly a searchlight was blazing in their eyes.
[ترجمه ترگمان]ناگهان نور خورشید در چشمانشان برق زد
[ترجمه گوگل]ناگهان یک چشم انداز در چشم آنها سقوط کرد

9. I had a small beach searchlight but was not allowed to switch it on at night.
[ترجمه ترگمان]من یک نور ساحل کوچک داشتم ولی اجازه نداشتم که آن را در شب روشن کنم
[ترجمه گوگل]من یک چراغ ساحلی کوچک داشتم اما اجازه نداشتم آن را در شب عوض کنم

10. War has had a searchlight effect on historians as well as contemporaries, rendering the area outside the beam yet more obscure.
[ترجمه ترگمان]جنگ همچنین تاثیر searchlight بر مورخان و نیز معاصران خویش داشت و این منطقه را در خارج از the و در عین حال مبهم جلوه می داد
[ترجمه گوگل]جنگ بر روی مورخان و همچنین معاصران تأثیر نورپردازی داشته است، و این نشان دهنده آن است که منطقه در خارج از پرتوها هنوز مبهم است

11. Flak began to be pumped up one searchlight beam: bombs meant bombers.
[ترجمه ترگمان]Flak شروع به تلمبه زدن یک تیر نور افکن کرد: بمب گذاران به معنی بمب گذاران
[ترجمه گوگل]فلاخ شروع به پرتاب کردن یک بمب پرتوی پرتوی می کند که به معنی بمب افکن ها است

12. Then the searchlight dazzled her again.
[ترجمه ترگمان]سپس نور خورشید دوباره او را خیره کرد
[ترجمه گوگل]سپس پروژکتور او را دوباره خیره کرد

13. What angered me most was the Gulag searchlight exposure of oncoming vehicles.
[ترجمه ترگمان]چیزی که بیش از همه مرا عصبانی کرده بود، در معرض قرار گرفتن در معرض نور خورشید در برابر اتومبیل ها قرار داشت
[ترجمه گوگل]بیشترین چیزی که باعث خشم من شد، نوردهی پروژکتور گولاگ از وسایل نقلیه برخوردار بود

14. The place was being spotted by searchlight and bands were playing the Marseillaise.
[ترجمه ترگمان]در اینجا با نور افکن و bands که سرود مارسی را می خواندند دیده می شد
[ترجمه گوگل]این محل توسط نورپردازی مشاهده شد و گروه های Marseillaise بازی کردند

15. Siegfried waited for the searchlight to wash over him one last time, then crawled back to the West.
[ترجمه ترگمان]زیگفرید برای آخرین بار برای شستن دست او منتظر ماند، سپس به طرف غرب خزید
[ترجمه گوگل]سیگفرید منتظر یک چراغ پروازی بود که آخرین بار او را شستشو می داد و سپس به غرب می اندیشید

پیشنهاد کاربران

searchlight ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: چراغ جست‏وجو
تعریف: چراغی بر روی انواع هواگَرد، به ویژه بالگَردها، برای شناسایی عوارض جوّی و موانع احتمالی


کلمات دیگر: