1. he was pent up for ten years
او ده سال در زندان بود.
2. I don't think anybody would like being pent up in the house all the time.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم کسی دوست داشته باشد که در تمام مدت در خانه باشد
[ترجمه گوگل]فکر نمی کنم کسی بخواهد همیشه در خانه باشد
3. He needs an outlet for his pent - up anger.
[ترجمه ترگمان]او به یک خروجی برای خشم - نیاز دارد
[ترجمه گوگل]او نیاز به یک خلبان برای خشم خود دارد
4. All that pent up frustration gushed out in a torrent of abuse.
[ترجمه ترگمان]تمام این ناامیدی مهار شده در سیلی از سو مصرف جاری شد
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که سرخوردگی را از بین می برد، به شدت از سوء استفاده در آمده است
5. He needs an outlet for all that pent - up anger.
[ترجمه ترگمان]او به یک خروجی برای تمام این خشم - نیاز دارد
[ترجمه گوگل]او برای هر کسی که خشمگین است، نیاز دارد
6. Her pent - up anger was released in a torrent of words.
[ترجمه ترگمان]خشم pent در سیل کلمات منتشر شد
[ترجمه گوگل]خشم خود را از دست داد
7. A door blew open and the pent sounds burst out fleeing.
[ترجمه ترگمان]دری باز شد و صدای pent در حال فرار بود
[ترجمه گوگل]یک درب منفجر شد و صداهای پنت از فرار رها شدند
8. The pent - up air burst hotly from Rainsford's lungs.
[ترجمه ترگمان]هوای pent با حرارت منفجر می شود
[ترجمه گوگل]هوا خنثی شد از ریه های راینزفورد
9. " This so aggravated Hitler's pent - up feelings that he burst forth into one of his old harangues.
[ترجمه ترگمان]این قدر احساسات هیتلر را تشدید کرده بود که در یکی از harangues سابقش شروع به فریاد زدن کرد
[ترجمه گوگل]هیتلر این احساسات پریشانی را به شدت تشدید می کند که او را به یکی از زوایای قدیمی خود متلاشی می کند
10. The feelings pent up through the day would have vent.
[ترجمه ترگمان]احساساتی که در طول روز دیده می شد خالی از آب می شد
[ترجمه گوگل]احساساتی که در طول روز پدید می آید، می تواند منفجر شود
11. Reliving past experiences can release powerful feelings that have been pent up too long.
[ترجمه ترگمان]تجربیات گذشته Reliving می تواند احساسات قدرتمندی را منتشر کند که بیش از حد طولانی شده است
[ترجمه گوگل]تحقق تجربیات گذشته می تواند احساسات قدرتمندی را که بیش از حد طولانی شده اند، آزاد کند
12. She explains to Comus what would happen should she actually choose to break her silence, should she actually choose to unleash all of the rhetorical powers that she has pent up inside of her.
[ترجمه ترگمان]او توضیح می دهد که چه اتفاقی خواهد افتاد اگر او بخواهد سکوت او را بشکند، آیا او واقعا می خواهد تمام قدرت های rhetorical که او را در درونش دارد آزاد کند
[ترجمه گوگل]او به کموس توضیح می دهد چه اتفاقی می افتد باید او را انتخاب کند که سکوتش را قطع کند، آیا او واقعا تصمیم می گیرد که تمام قدرت های لفاظی را که او در داخل او قرار داده است، آزاد کند
13. Though there had been no fight, he had at least vented some of his pent - up feeling.
[ترجمه ترگمان]با وجود این که دعوایی در کار نبوده، لااقل چند تا از آن احساسات pent را بروز داده بود
[ترجمه گوگل]اگرچه هیچ مبارزه ای نداشت، او تا به حال حداقل برخی از احساس خستگی خود را از دست داده بود
14. A passionate encounter with your mate should help alleviate that pent - up energy.
[ترجمه ترگمان]یک برخورد شدید با نایب شما باید به کم کردن این انرژی کم شده کمک کند
[ترجمه گوگل]یک برخورد پرشور با همسر شما باید در کاهش این انرژی پائین کمک کند