کلمه جو
صفحه اصلی

randomly

انگلیسی به فارسی

به طور تصادفی


انگلیسی به انگلیسی

• accidentally, by chance, fortuitously, without prior planning

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] به طور تصادفی بختانه، بطور تصادفی، به طور اتفاقی

جملات نمونه

1. randomly selected numbers
اعدادی که به طور تصادفی انتخاب شده اند

2. Smokers were randomly distributed in the sample interviewed.
[ترجمه ترگمان]سیگاری ها به طور تصادفی در نمونه مصاحبه شده توزیع شدند
[ترجمه گوگل]در نمونه مصاحبه با افراد سیگاری به طور تصادفی توزیع شد

3. The winning numbers are randomly selected by computer.
[ترجمه ترگمان]اعداد برنده به طور تصادفی توسط کامپیوتر انتخاب می شوند
[ترجمه گوگل]اعداد برنده به طور تصادفی توسط کامپیوتر انتخاب می شوند

4. The books were randomly arranged on the shelves.
[ترجمه ترگمان]کتاب ها به طور تصادفی روی قفسه ها چیده شده بود
[ترجمه گوگل]کتاب ها به صورت تصادفی در قفسه ها قرار گرفتند

5. The medical school and secondary education were randomly changed so that shortlisting was not influenced by attendance at a particular school or university.
[ترجمه ترگمان]مدرسه پزشکی و آموزش متوسطه به طور تصادفی تغییر کرده بودند به طوری که shortlisting تحت تاثیر حضور در یک مدرسه یا دانشگاه خاص نبود
[ترجمه گوگل]مدرسه پزشکی و تحصیلات متوسطه به طور تصادفی تغییر یافت، به این ترتیب نبود لیست کوتاه تحت تأثیر حضور در یک مدرسه یا دانشگاه خاص قرار نگرفت

6. A 521 word text was written from a randomly selected business text, not associated with the LOB corpus.
[ترجمه ترگمان]متن کلمه ۵۲۱ از یک متن کسب وکار منتخب که به طور تصادفی انتخاب شده، نوشته شده است، نه مرتبط با مجموعه LOB
[ترجمه گوگل]متن 521 کلمه از یک متن کسب و کار به صورت تصادفی انتخاب شده است، نه مرتبط با LOB corpus

7. It is just picking people out randomly, with no grounds for suspicion, and forcing them to give urine specimens.
[ترجمه ترگمان]این کار فقط افراد را به طور تصادفی تمیز می کند و هیچ زمینه ای برای بدگمانی ندارد و آن ها را وادار به دادن نمونه های ادرار می کند
[ترجمه گوگل]این فقط جمع کردن مردم به طور تصادفی، بدون هیچ دلیلی برای سوء ظن است، و مجبور کردن آنها را به نمونه های ادرار

8. Interventions - Children were randomly allocated to adenotonsillectomy, adenoidectomy, or neither procedure.
[ترجمه ترگمان]مداخلات - کودکان به طور تصادفی به adenotonsillectomy، adenoidectomy، یا هیچ یک از این روش ها اختصاص داده شدند
[ترجمه گوگل]مداخلات - کودکان به طور تصادفی به آدنوتونسیلکتومی، آدنوئیدکتومی، و یا نه روش اختصاص داده شده است

9. Smokers were distributed randomly among subgroups.
[ترجمه ترگمان]سیگاری ها به طور تصادفی در میان گروه ها توزیع شدند
[ترجمه گوگل]افراد سیگاری به طور تصادفی در میان زیرگروه ها توزیع شدند

10. The teens, agitated by their restriction, were randomly leaving their living quarters and vehemently hurling obscenities and spitting at staff.
[ترجمه ترگمان]هجده ساله که با این restriction به هیجان آمده بودند، به طور تصادفی محل زندگی شان را ترک می کردند و به شدت خود را با شدت به طرف عصا تف می کردند
[ترجمه گوگل]نوجوانان، که با محدودیت های آنها آشنا شدند، به صورت تصادفی محوطه زندگی خود را ترک کردند و به سختی می لرزیدند و در کارکنان شلاق زدند

11. Inequality is not something which is randomly distributed between individuals in society.
[ترجمه ترگمان]Inequality چیزی نیست که به طور تصادفی بین افراد جامعه توزیع شود
[ترجمه گوگل]نابرابری چیزی نیست که به طور تصادفی بین افراد در جامعه توزیع شود

12. In the Health Study, individual children were randomly assigned either vitamin A or placebo.
[ترجمه ترگمان]در مطالعه سلامت، کودکان به طور تصادفی ویتامین A یا دارونما را تعیین کردند
[ترجمه گوگل]در مطالعه سلامت، کودکان به صورت تصادفی ویتامین A یا پلاسبو به طور تصادفی به هم متصل شدند

13. The suit against Proposition 209 was randomly assigned to another judge, Vaughn Walker.
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار against ۲۰۹ به طور تصادفی به یک قاضی دیگر، یعنی فرانک واکر اختصاص داده شد
[ترجمه گوگل]دادخواست علیه پیشنهاد 209 به طور تصادفی به یکی دیگر از قاضی، وان واکر اختصاص یافت

14. Instead of having the politicians decide them, a randomly selected 11-member citizens' panel will draw the boundaries.
[ترجمه ترگمان]به جای آنکه سیاستمداران تصمیم بگیرند، یک پنل شهروندان ۱۱ نفره به صورت تصادفی مرزه ای خود را ترسیم خواهند کرد
[ترجمه گوگل]به جای داشتن سیاستمداران به آنها تصمیم می گیرند، پیمان شهروندی 11 نفره به صورت تصادفی مرزها را ترسیم می کند

پیشنهاد کاربران

شانسی

بی دقتی

تصادفی

از قصد نبود


کلمات دیگر: