شهر رنگون (پایتخت کشور برمه یا میانمار - yangon هم می گویند)
rangoon
شهر رنگون (پایتخت کشور برمه یا میانمار - yangon هم می گویند)
انگلیسی به فارسی
رنجون
شهر رنگون (پایتختکشور برمه یا میانمار - Yangon هم میگویند)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the seaport capital of Myanmar; Yangon.
• former name of yangon (capital city of burma)
rangoon, also known as yangon, is the capital of burma and its largest city. population: 2,513,000 (1983).
rangoon, also known as yangon, is the capital of burma and its largest city. population: 2,513,000 (1983).
جملات نمونه
1. We docked at Rangoon the next morning.
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد در استخر لنگر انداختیم
[ترجمه گوگل]ما در صبح روز بعد به رانگون پیوستیم
[ترجمه گوگل]ما در صبح روز بعد به رانگون پیوستیم
2. Rangoon is surrounded on three sides by water.
[ترجمه ترگمان]در رنگون با استفاده از آب از سه طرف احاطه شده است
[ترجمه گوگل]رانگون با آب در سه طرف احاطه شده است
[ترجمه گوگل]رانگون با آب در سه طرف احاطه شده است
3. On 5 September the Rangoon police went on strike, demanding better pay.
[ترجمه ترگمان]در روز ۵ سپتامبر، پلیس رنگون دست به اعتصاب زد و خواستار پرداخت بهتر شد
[ترجمه گوگل]پلیس راگن در روز 5 سپتامبر اعتصاب کرد و خواستار پرداخت بهتر شد
[ترجمه گوگل]پلیس راگن در روز 5 سپتامبر اعتصاب کرد و خواستار پرداخت بهتر شد
4. But Joe soon discovered that naval officials in Rangoon had no record of his Kunming telegram.
[ترجمه ترگمان]اما جو به زودی پی برد که مقامات نیروی دریایی در شرایطی هستند که هیچ سابقه ای از آن تلگرام Kunming نداشته باشند
[ترجمه گوگل]اما جو به زودی متوجه شد که مقامات دریایی در رانگون هیچ گزارشی از تلگراف کونینگ ندارند
[ترجمه گوگل]اما جو به زودی متوجه شد که مقامات دریایی در رانگون هیچ گزارشی از تلگراف کونینگ ندارند
5. The disaster in Rangoon had touched off an extensive reorganization of the bureaucracy dealing with North-South and international affairs.
[ترجمه ترگمان]فاجعه ای که در رنگون دست به گریبان بود، تجدید سازمان دهی گسترده بوروکراسی با مسائل شمال - جنوب و بین المللی بود
[ترجمه گوگل]فاجعه در رانگون، بازسازی وسیع بوروکراسی را در رابطه با امور شمال و جنوب و امور بین الملل لمس کرد
[ترجمه گوگل]فاجعه در رانگون، بازسازی وسیع بوروکراسی را در رابطه با امور شمال و جنوب و امور بین الملل لمس کرد
6. The Delta towns, and even Rangoon, came under threat.
[ترجمه ترگمان]شهرهای دلتا و حتی رانگون نیز در معرض تهدید قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]شهرهای دلتا و حتی رنگون تحت تهدید قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]شهرهای دلتا و حتی رنگون تحت تهدید قرار گرفتند
7. Rangoon reacted to the charges by organising a vehement press campaign and restricting imports from its neighbour.
[ترجمه ترگمان]رانگون در رنگون با سازمان دهی یک فعالیت مطبوعاتی شدید و محدود کردن واردات از کشور همسایه خود به این اتهامات واکنش نشان دادند
[ترجمه گوگل]رانگون با برگزاری یک کمپین مطبوعاتی و محدود کردن واردات از همسایه خود به اتهامات واکنش نشان داد
[ترجمه گوگل]رانگون با برگزاری یک کمپین مطبوعاتی و محدود کردن واردات از همسایه خود به اتهامات واکنش نشان داد
8. We then send a sample to Rangoon for tests but his is number three.
[ترجمه ترگمان]سپس یک نمونه را برای کسب آزمایش به رانگون می فرستیم، اما شماره او برابر با شماره سه است
[ترجمه گوگل]سپس نمونه ای را برای آزمون به رانگون فرستاده ایم اما شماره سه است
[ترجمه گوگل]سپس نمونه ای را برای آزمون به رانگون فرستاده ایم اما شماره سه است
9. Risking a court-martial, he returned to Rangoon to join Chennault.
[ترجمه ترگمان]داره به یه دادگاه نظامی وارد می شه … او به Rangoon برگشت تا به Chennault ملحق شود
[ترجمه گوگل]او به رانندگی در دادگاه می پردازد و به رونگون می رود تا به چننو پیوست
[ترجمه گوگل]او به رانندگی در دادگاه می پردازد و به رونگون می رود تا به چننو پیوست
10. Since last month four tow hi in Rangoon have reported bird flu cases.
[ترجمه ترگمان]از ماه گذشته چهار نفر در رنگون به بیماری آنفلوآنزای مرغی گزارش داده اند
[ترجمه گوگل]از ماه گذشته، چهار مورد از بیماری های آنفولانزا در استان راگنون گزارش شده است
[ترجمه گوگل]از ماه گذشته، چهار مورد از بیماری های آنفولانزا در استان راگنون گزارش شده است
11. The old bus progressed to Rangoon at a gentle speed.
[ترجمه ترگمان]این اتوبوس قدیمی به سرعت در حال پیشرفت بود
[ترجمه گوگل]اتوبوس قدیمی با سرعت کم به رانگون رسید
[ترجمه گوگل]اتوبوس قدیمی با سرعت کم به رانگون رسید
12. While Chinese influence on Myanmar is increasing, Rangoon will be unlikely to become China's satellite state.
[ترجمه ترگمان]در حالی که تاثیر چین بر میانمار در حال افزایش است، تا رانگون که در کشور چین قرار دارند، به کشور چین تبدیل شود
[ترجمه گوگل]در حالی که نفوذ چینی در میانمار در حال افزایش است، بعید به نظر می رسد که رانگون تبدیل به یک کشور ماهواره ای چین شود
[ترجمه گوگل]در حالی که نفوذ چینی در میانمار در حال افزایش است، بعید به نظر می رسد که رانگون تبدیل به یک کشور ماهواره ای چین شود
13. In 200 he arranged peace talks in Rangoon between the Karen National Union, led by the late Gen Saw Bo Mya, and a government delegation led by former Burmese Premier Gen Khin Nyunt.
[ترجمه ترگمان]در سال ۲۰۰، او مذاکرات صلح را در رنگون بین اتحادیه ملی کارن، به رهبری ژنرال late بو Mya و یک هیات دولتی به سرپرستی نخست وزیر سابق برمه، ژنرال Khin Nyunt ترتیب داد
[ترجمه گوگل]در سال 200 او مذاکرات صلح را در رانگون بین اتحادیه ملی کارن، به رهبری مرحوم ژن بمبی، و یک هیئت دولتی به رهبری ژنرال سابق برمه، خین نینت، سازماندهی کرد
[ترجمه گوگل]در سال 200 او مذاکرات صلح را در رانگون بین اتحادیه ملی کارن، به رهبری مرحوم ژن بمبی، و یک هیئت دولتی به رهبری ژنرال سابق برمه، خین نینت، سازماندهی کرد
14. The Japanese aim to open the Bangkok - Rangoon section by the middle of May.
[ترجمه ترگمان]هدف ژاپن افتتاح بخش بانکوک - رانگون تا وسط ماه مه است
[ترجمه گوگل]هدف ژاپن برای باز کردن بخش بانکوک - رانگون تا اواسط ماه مه
[ترجمه گوگل]هدف ژاپن برای باز کردن بخش بانکوک - رانگون تا اواسط ماه مه
کلمات دیگر: