• tire something by talking incessantly, talk non-stop
talk one's head off
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
اصطلاح عامیانه غیر رسمی ) سر کسی را بردن، مخ کسی را خوردن ( با حرف زدن زیاد و معمولا با صدای بلند )
She talked my head off
او از بس حرف زد مخمو خورد!
She talked my head off
او از بس حرف زد مخمو خورد!
کلمات دیگر: