کلاه شاپوی حصیری، کلاه پانامایی، کلاهی است ازبرگهای بوریایکجورنخل درامریکای جنوبی میبافند
panama hat
کلاه شاپوی حصیری، کلاه پانامایی، کلاهی است ازبرگهای بوریایکجورنخل درامریکای جنوبی میبافند
انگلیسی به فارسی
کلاه شاپوی حصیری، کلاه پانامایی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a durable, lightweight, crushable hat made of the flexible strawlike leaves of a perennial that is native to Central and South America.
• (2) تعریف: any similar hat made of straw or a strawlike material.
• type of straw hat, hat made of palm fronds
a panama hat or a panama is a straw hat, worn especially by men, that has a rounded crown and quite a wide brim.
a panama hat or a panama is a straw hat, worn especially by men, that has a rounded crown and quite a wide brim.
جملات نمونه
1. David Ferric walked in wearing an undersized panama hat and a turtleneck shirt with a drooping collar.
[ترجمه ترگمان]دیوید Ferric کلاه کوچک پاناما و پیراهن یقه اسکی پوشیده با یقه drooping به تن داشت
[ترجمه گوگل]دیوید فریریک در پوشیدن یک کلاه پاناما و تی شرت یقه دار با یک یقه محکم راه می رفت
[ترجمه گوگل]دیوید فریریک در پوشیدن یک کلاه پاناما و تی شرت یقه دار با یک یقه محکم راه می رفت
2. The panama hat, in the finest woven straw, is the most classic version and a worthwhile investment.
[ترجمه ترگمان]کلاه پاناما، با the بافته شده، the نسخه کلاسیک و یک سرمایه گذاری ارزشمند است
[ترجمه گوگل]کلاه پاناما، در بهترین کت بافته شده، نسخه کلاسیک ترین و سرمایه گذاری ارزشمند است
[ترجمه گوگل]کلاه پاناما، در بهترین کت بافته شده، نسخه کلاسیک ترین و سرمایه گذاری ارزشمند است
3. A maroon jacket and a panama hat with a shiny black ribbon.
[ترجمه ترگمان]یک کت آلبالویی و یک کلاه پاناما با یک روبان مشکی براق
[ترجمه گوگل]یک ژاکت نارنجی و یک کلاه پاناما با یک روبان سیاه و سفید
[ترجمه گوگل]یک ژاکت نارنجی و یک کلاه پاناما با یک روبان سیاه و سفید
4. He had a white panama hat with the colours of the Southsea cricket club on the hat band.
[ترجمه ترگمان]کلاهی سفید به رنگ پاناما داشت که به رنگ های آراسته بازی کریکت در گروه موسیقی بود
[ترجمه گوگل]او کلاه پاناما سفید با رنگ کریکت Southsea کلاسیک در کلاه کلاه بود
[ترجمه گوگل]او کلاه پاناما سفید با رنگ کریکت Southsea کلاسیک در کلاه کلاه بود
5. Haverford fanned himself with his panama hat and wheezed like a rusty concertina.
[ترجمه ترگمان]با کلاه پاناما خود را باد می زد و از نو نفس نفس می زد
[ترجمه گوگل]هاورفورد با کلاه پاناما خود را فریاد زد و مانند کنتارینا زنگ زد
[ترجمه گوگل]هاورفورد با کلاه پاناما خود را فریاد زد و مانند کنتارینا زنگ زد
6. He always wears a panama hat.
[ترجمه ترگمان]اون همیشه کلاه پاناما می پوشه
[ترجمه گوگل]او همیشه کلاه پاناما را می پوشد
[ترجمه گوگل]او همیشه کلاه پاناما را می پوشد
7. She often saw the old man in the panama hat.
[ترجمه ترگمان]او اغلب پیرمرد را در کلاه پاناما می دید
[ترجمه گوگل]او اغلب مرد قدیمی را در کلاه پاناما دید
[ترجمه گوگل]او اغلب مرد قدیمی را در کلاه پاناما دید
8. He wore a panama hat and a crisp white suit.
[ترجمه ترگمان]کلاه پاناما به سر داشت و کت و شلوار سفید و تمیزی بر تن داشت
[ترجمه گوگل]او کلاه پاناما و کت و شلوار سفید ترد داشت
[ترجمه گوگل]او کلاه پاناما و کت و شلوار سفید ترد داشت
9. An old man in white panama hat was watering the flowerbed beside the steps.
[ترجمه ترگمان]یک مرد سالخورده با کلاه سفید و سفید در کنار پلکان، آب flowerbed را آب می داد
[ترجمه گوگل]یک پیرمرد در کلاه پاناما سفید گل آبیاری را در کنار مراحل آبیاری کرد
[ترجمه گوگل]یک پیرمرد در کلاه پاناما سفید گل آبیاری را در کنار مراحل آبیاری کرد
10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
11. He is wearing a dreadful Panama hat.
[ترجمه ترگمان]کلاه خیلی وحشتناکی به تن دارد
[ترجمه گوگل]او پوشیدن کلاه پاناما وحشتناک است
[ترجمه گوگل]او پوشیدن کلاه پاناما وحشتناک است
12. He wore white shoes, a dark shirt and lariat tie, a nice-looking panama hat.
[ترجمه ترگمان]او کفش های سفید داشت، پیراهن مشکی و کراوات با کراوات و یک کلاه توری زیبا
[ترجمه گوگل]او کفش های سفید، پیراهن تیره و کراوات لاریات، کلاه پاناما زیبا را پوشید
[ترجمه گوگل]او کفش های سفید، پیراهن تیره و کراوات لاریات، کلاه پاناما زیبا را پوشید
13. He was carefully dressed in a dandified fashion in white flannels and a large panama hat protected his head.
[ترجمه ترگمان]او با دقت لباس dandified را در لباس فلانل سفید و یک کلاه بزرگ پاناما که از سرش محافظت می کرد، پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او با دقت پوشانده شده در فندال سفید و کلاه پاناما بزرگ محافظت از سر خود را
[ترجمه گوگل]او با دقت پوشانده شده در فندال سفید و کلاه پاناما بزرگ محافظت از سر خود را
14. Erik had been seen in flannels and an imitation Panama hat.
[ترجمه ترگمان]اریک در لباس فلانل و کلاه تقلید از پاناما دیده شده بود
[ترجمه گوگل]اریک در فلاونها و کلاه پاناما تقلید دیده می شود
[ترجمه گوگل]اریک در فلاونها و کلاه پاناما تقلید دیده می شود
15. Han Meng - hsiang grunted and put up a hand to stop his Panama hat being blown away.
[ترجمه ترگمان]هان meng - غرشی کرد و یک دستش را بلند کرد تا کلاه Panama را خاموش کند
[ترجمه گوگل]هان منگ - hsiang مشتاق و قرار دادن یک دست برای متوقف کردن کلاه پاناما خود را دور منفجر
[ترجمه گوگل]هان منگ - hsiang مشتاق و قرار دادن یک دست برای متوقف کردن کلاه پاناما خود را دور منفجر
کلمات دیگر: