اصلاح کننده، بیدار کننده
raiser
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• one who elevates, one who lifts; grower, one who cultivates
جملات نمونه
1. A local team are playing as a curtain raiser to the game between England and Italy.
[ترجمه نام شما] نام یک برند فروش وسایل کامپیوتری مثل هدفون، موس و . . .
[ترجمه ترگمان]یک تیم محلی به عنوان a پرده برای بازی بین انگلستان و ایتالیا بازی می کند[ترجمه گوگل]تیم محلی به عنوان یک بازیگر پرده ای برای بازی بین انگلیس و ایتالیا بازی می کند
2. Let's hope some of our little fire raisers don't manage to get there and put the ad into practice.
[ترجمه ترگمان]بیایید امیدوار باشیم که برخی از fire کوچک ما نتوانند به آنجا برسند و تبلیغ را عملی کنند
[ترجمه گوگل]بیایید امیدوار باشیم برخی از بازدارنده های کوچک ما نتوانند به آنجا بروند و آگهی را در عمل قرار دهند
[ترجمه گوگل]بیایید امیدوار باشیم برخی از بازدارنده های کوچک ما نتوانند به آنجا بروند و آگهی را در عمل قرار دهند
3. All through life he was an irrepressible fund raiser.
[ترجمه ترگمان]در تمام طول عمر او یک مراسم خیریه مهار نشدنی بود
[ترجمه گوگل]همه از طریق زندگی او متحد صندوق غیرقابل تحمیل بود
[ترجمه گوگل]همه از طریق زندگی او متحد صندوق غیرقابل تحمیل بود
4. For Americans Pearl Harbor was the curtain raiser for World War II.
[ترجمه ترگمان]برای آمریکایی ها پرل هاربر، raiser پرده برای جنگ جهانی دوم بود
[ترجمه گوگل]برای آمریکایی ها، پرل هاربر، پرده ای برای جنگ جهانی دوم بود
[ترجمه گوگل]برای آمریکایی ها، پرل هاربر، پرده ای برای جنگ جهانی دوم بود
5. Such a discontinuity or stress raiser causes a local increase of stress.
[ترجمه ترگمان]چنین a یا raiser استرس باعث افزایش تنش موضعی می شود
[ترجمه گوگل]چنین انشعابی یا افزایش استرس موجب افزایش محلی استرس می شود
[ترجمه گوگل]چنین انشعابی یا افزایش استرس موجب افزایش محلی استرس می شود
6. Our fund - raiser has grossed $ 700 so far.
[ترجمه ترگمان] صندوق کمک های مالی ما تا الان به اندازه ۷۰۰ دلار بهم خورد
[ترجمه گوگل]صندوق دار ما تا کنون 700 دلار به دست آورده است
[ترجمه گوگل]صندوق دار ما تا کنون 700 دلار به دست آورده است
7. Since it's acting as a curtain raiser to new styles.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این نمایش به عنوان یک پرده نقاشی برای سبک های جدید عمل می کند
[ترجمه گوگل]از آنجا که آن را به عنوان یک پرده افزایش سبک جدید
[ترجمه گوگل]از آنجا که آن را به عنوان یک پرده افزایش سبک جدید
8. The property that silkworm raiser collaboration organizes must attend completely of one's own accord by silkworm raiser, the farmer autonomy that builds according to certain way is organized.
[ترجمه ترگمان]ویژگی آن کرم ابریشم که این هم کاری را به وجود می آورد باید به طور کامل توسط raiser کرم ابریشم به صورت کامل شرکت کند، استقلال کشاورزان که بر طبق روش خاصی بنا شده است
[ترجمه گوگل]اموال سازماندهنده همکاری سازنده کرم ابریشمی باید با استفاده از کرم ابریشمی به طور کامل با هماهنگی خود به اشتراک بگذارد؛ خودمختاری کشاورز که براساس نوع خاص سازماندهی شده است
[ترجمه گوگل]اموال سازماندهنده همکاری سازنده کرم ابریشمی باید با استفاده از کرم ابریشمی به طور کامل با هماهنگی خود به اشتراک بگذارد؛ خودمختاری کشاورز که براساس نوع خاص سازماندهی شده است
9. This time I can be the flag raiser, I feel very proud.
[ترجمه ترگمان]، این دفعه من می تونم جشن بگیرم خیلی احساس افتخار می کنم
[ترجمه گوگل]این بار من می توانم پرچم پرشمار، من بسیار افتخار هستم
[ترجمه گوگل]این بار من می توانم پرچم پرشمار، من بسیار افتخار هستم
10. As the first raiser of strategic air force, the Chinese army won't be careless a maneuver.
[ترجمه ترگمان]به عنوان اولین افزایش نیروی هوایی استراتژیک، ارتش چین در مانور شرکت نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]ارتش چینی به عنوان نخستین ارتش نیروی هوایی استراتژیک مانور نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]ارتش چینی به عنوان نخستین ارتش نیروی هوایی استراتژیک مانور نخواهد کرد
11. He is a cattle - raiser.
[ترجمه ترگمان] اون یه مهمونی گله گاو - ه
[ترجمه گوگل]او یک گاو است
[ترجمه گوگل]او یک گاو است
12. Memory is a rare ghost raiser.
[ترجمه ترگمان] حافظه یه مراسم مذهبی نادر - ه
[ترجمه گوگل]حافظه یک روح نابهنگام است
[ترجمه گوگل]حافظه یک روح نابهنگام است
13. A dairy animal raiser shall timely clear, transport and dispose of the egesta and waste produced in raising dairy animals.
[ترجمه ترگمان]یک حیوان لبنی می تواند به موقع پاک سازی، حمل و نقل و دفع زباله تولید شده در پرورش حیوانات لبنی را به موقع انجام دهد
[ترجمه گوگل]یک دامپرنده لبنیاتی باید به موقع پاک کردن، حمل و دفع زخم و زباله های تولید شده در افزایش حیوانات لبنیات را دفع کند
[ترجمه گوگل]یک دامپرنده لبنیاتی باید به موقع پاک کردن، حمل و دفع زخم و زباله های تولید شده در افزایش حیوانات لبنیات را دفع کند
14. On a lazy laser raiser lies a laser ray eraser.
[ترجمه ترگمان]روی یه جشن لیزر تنبل، یه پاک کن لیزری قرار داره
[ترجمه گوگل]در یک لیزر تنبل تنزل نازک لیزر پاک کن است
[ترجمه گوگل]در یک لیزر تنبل تنزل نازک لیزر پاک کن است
15. For it was as the curtain raiser for society debutantes that Almack's was famous.
[ترجمه ترگمان]چون به خاطر این بود که پرده نمایش برای جامعه debutantes که مشهور بود، جلب توجه می کرد
[ترجمه گوگل]برای آن بود که به عنوان پیشگام پرده برای جامعه اولین که مشهور Almack بود
[ترجمه گوگل]برای آن بود که به عنوان پیشگام پرده برای جامعه اولین که مشهور Almack بود
پیشنهاد کاربران
بالابرنده
کلمات دیگر: