کلمه جو
صفحه اصلی

talk big


(عامیانه) چاخان کردن، گزافه گویی کردن، غلو کردن، حرف های گنده گنده زدن

انگلیسی به انگلیسی

• show off, boast

جملات نمونه

1. I hate the man who enjoys talking big.
[ترجمه ترگمان]من از مردی که از حرف زدن لذت میبره متنفرم
[ترجمه گوگل]من از مردی که بزرگ صحبت می کند نفرت دارم

2. We're talking big bucks here.
[ترجمه ترگمان]ما داریم راجع به این موضوع صحبت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در حال صحبت کردن با دلار های بزرگ هستیم

3. He likes to talk big as though he was an important person.
[ترجمه ترگمان]اون دوست داره بزرگ حرف بزنه مثل اینکه آدم مهمی بوده
[ترجمه گوگل]او دوست دارد حرف بزند، مثل اینکه او یک شخص مهم بود

4. He talks big but doesn't actually do anything.
[ترجمه ترگمان]او بزرگ صحبت می کند، اما در واقع هیچ کاری انجام نمی دهد
[ترجمه گوگل]او گفت بزرگ است، اما در واقع چیزی نیست

5. Like most successful independent entrepreneurs, Mr McGovern loves talking big about his company.
[ترجمه ترگمان]آقای مک McGovern، مانند بسیاری از کارآفرینان مستقل موفق، عاشق صحبت در مورد شرکت خود است
[ترجمه گوگل]آقای مک گاورن، مانند بسیاری از کارآفرینان مستقل کارآفرین، دوست دارد حرف بزند در مورد شرکتش

6. He had a limp, walked round importantly with a stick and talked big, blinding her with science.
[ترجمه ترگمان]او شل بود و با عصا راه می رفت و با چوب و چوب حرف می زد و با علم و دانش او را کور می کرد
[ترجمه گوگل]او یک لرز داشت، با یک چوب به دورتر رفت و با بزرگ صحبت کرد و با علم آشنا شد

7. He likes to talk big, ie is very boastful.
[ترجمه ترگمان]او دوست دارد بزرگ صحبت کند، یعنی بسیار لاف می زند
[ترجمه گوگل]او دوست دارد به صحبت بزرگ، یعنی بسیار افتخار است

8. He likes to talk big as though he were a very important person.
[ترجمه ترگمان]اون دوست داره بزرگ حرف بزنه مثل اینکه آدم خیلی مهمی بوده
[ترجمه گوگل]او دوست دارد صحبت بزرگ، به عنوان اینکه او یک شخص بسیار مهم است

9. We dislike those who talk big and do noting.
[ترجمه ترگمان]ما از کسانی که بزرگ حرف می زنند متنفر هستیم و به آن ها اشاره می کنیم
[ترجمه گوگل]ما دوست نداریم کسانی که بزرگ صحبت می کنند و نکته ها را می دانند

10. He likes to talk big as though he were an important person.
[ترجمه ترگمان]اون دوست داره بزرگ حرف بزنه مثل اینکه آدم مهمی بوده
[ترجمه گوگل]او دوست دارد بزرگ صحبت کند به شرط اینکه او یک شخص مهم بود

11. He loved to talk big and brag about a variety of things to other people.
[ترجمه ترگمان]او دوست داشت بزرگ صحبت کند و در مورد چیزهای مختلفی به دیگران لاف بزند
[ترجمه گوگل]او عاشق صحبت بزرگ و لاف زدن در مورد چیزهای مختلف به افراد دیگر

پیشنهاد کاربران

گنده گنده راجع به چیزی حرف زدن، راجع به چیزی غلو کردن .

لاف زدن


کلمات دیگر: