quizzically
quizzically
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• with an inquisitive look; in a mocking manner, scornfully
جملات نمونه
1. They looked quizzically at the doctor.
[ترجمه ترگمان]هاج و واج به دکتر نگاه کردند
[ترجمه گوگل]آنها به دکتر نگاه کردند
[ترجمه گوگل]آنها به دکتر نگاه کردند
2. She looked at me quizzically.
[ترجمه ترگمان]هاج و واج به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشیانه به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشیانه به من نگاه کرد
3. Her ironic smile and quizzically raised eyebrows excluded the rest of the dead people.
[ترجمه ترگمان]لبخند طنزآمیز او ابروهایش را بالا برد و بقیه افراد مرده را از بین برد
[ترجمه گوگل]لبخند عجیب و غریب او و مشتاقانه ابروها را از بین می برد
[ترجمه گوگل]لبخند عجیب و غریب او و مشتاقانه ابروها را از بین می برد
4. She looked at him quizzically.
[ترجمه ترگمان]مات و مبهوت به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشتناکی به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشتناکی به او نگاه کرد
5. Hurstwood looked up quizzically, the least suggestion of a smile hovering about his lips.
[ترجمه ترگمان]جورج هاج و واج به بالا نگاه کرد، حداقل پیشنهاد یک لبخند روی لب هایش بود
[ترجمه گوگل]هورستوود به طرز وحشتناکی نگاه کرد، حداقل پیشنهاد یک لبخند در مورد لب هایش
[ترجمه گوگل]هورستوود به طرز وحشتناکی نگاه کرد، حداقل پیشنهاد یک لبخند در مورد لب هایش
6. He looked at her, not wrathfully now, but quizzically.
[ترجمه ترگمان]به او نگاه کرد، نه خشمگین، بلکه مات و مبهوت به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به او نگاه کرد، نه خشمگینانه اکنون، اما به طرز وحشیانه ای
[ترجمه گوگل]او به او نگاه کرد، نه خشمگینانه اکنون، اما به طرز وحشیانه ای
7. Mr Rice looks out quizzically over Stoke from the window of his newly refurbished warehouse.
[ترجمه ترگمان]آقای رایس که از پنجره انبار تازه باز شده است، مات و مبهوت به او نگاه می کند
[ترجمه گوگل]آقای رایس از پنجره ی انبار تازه بازسازی شده اش بیش از حد استوک را به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]آقای رایس از پنجره ی انبار تازه بازسازی شده اش بیش از حد استوک را به نمایش می گذارد
8. Victor Henry saw Roosevelt looking quizzically at him.
[ترجمه ترگمان]ویکتور هنری را دید که مات و مبهوت به او نگاه می کند
[ترجمه گوگل]ویکتور هنری دیدار روزولت را به طرز وحشیانه ای به او نشان داد
[ترجمه گوگل]ویکتور هنری دیدار روزولت را به طرز وحشیانه ای به او نشان داد
9. Mother looked at me quizzically.
[ترجمه ترگمان]مادر مات و مبهوت به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]مادر نگاهی به من کرد
[ترجمه گوگل]مادر نگاهی به من کرد
10. She glanced at it, and then looked back at me quizzically.
[ترجمه ترگمان]او نگاهی به آن انداخت و بعد با حیرت به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به آن نگاه کرد و بعد به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به آن نگاه کرد و بعد به من نگاه کرد
پیشنهاد کاربران
a quizzical expression is one that shows that you do not understand something and perhaps think it is slightly amusing
هاج و واج
پرسشگرانه
کلمات دیگر: