کلمه جو
صفحه اصلی

paper cup


لیوان مقوایی، لیوان کاغذی

انگلیسی به فارسی

فنجان کاغذی، لیوان کاغذی


انگلیسی به انگلیسی

• disposable cup

جملات نمونه

1. He kept jabbing at the paper cup with his pencil.
[ترجمه ترگمان]او با مداد به فنجان کاغذی که در دست داشت نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]او با مدادش در جعبه کاغذ نگهداری کرد

2. Lynn plopped a paper cup down beside her.
[ترجمه ترگمان]لین یک جام کاغذی را کنار او گذاشت
[ترجمه گوگل]لین یک جعبه کاغذ را کنار او گذاشت

3. One cradled a paper cup of coffee in both hands, stamping his feet as if it was cold.
[ترجمه ترگمان]یکی یک فنجان قهوه را در هر دو دستش گرفته بود و پاهایش را طوری به زمین می کوبید که انگار هوا سرد است
[ترجمه گوگل]یک دستمال کاغذی قهوه ای در هر دو دست گذاشت و پاهای خود را مانند آن که سرد بود، پاک کرد

4. Could I have another paper cup?
[ترجمه ترگمان]میشه یه فنجون کاغذی دیگه هم داشته باشم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم یک فنجان کاغذ دیگر داشته باشم؟

5. IT is holding a chalkiness and green paper cup.
[ترجمه ترگمان]یک فنجان کاغذی سبز و سبز در دست دارد
[ترجمه گوگل]IT چاقو و فنجان کاغذ سبز را نگه می دارد

6. He kept jabbing ( away ) at the paper cup with his pencil.
[ترجمه ترگمان]در حالی که مداد را با مداد به دست گرفته بود، با سیخ زدن ادامه داد
[ترجمه گوگل]او با استفاده از مداد خود را در جعبه کاغذ نگهداری کرد

7. The paper cup crumpled under his foot.
[ترجمه ترگمان]جام کاغذی مچاله شده در زیر پایش مچاله شده بود
[ترجمه گوگل]فنجان کاغذ زیر پایش فرو می ریزد

8. Cut out the circle. put it over the paper cup.
[ترجمه ترگمان] دایره رو قطع کن آن را روی جام کاغذ گذاشت
[ترجمه گوگل]دایره را بردارید آن را روی فنجان کاغذ قرار دهید

9. She is holding a white and green paper cup.
[ترجمه ترگمان]یک فنجان کاغذ سفید و سبز در دست دارد
[ترجمه گوگل]او یک فنجان کاغذ سفید و سبز نگه می دارد

10. So between spits of tobacco juice into a paper cup, W ang autographed cards for an hour and stuffed them into envelopes.
[ترجمه ترگمان]بنابراین بین تف کردن عصاره تنباکو در یک فنجان کاغذی، W امضا شده را به مدت یک ساعت امضا کرد و آن ها را در پاکت گذاشت
[ترجمه گوگل]بنابراین بین اسپری آب توتون و تنقلات به یک فنجان کاغذی، W کارت یک ساعته کارت را پر کرد و آنها را به پاکت گذاشت

11. His friend stood on the porch with him, agitating in his hand a paper cup full of whisky and ginger ale.
[ترجمه ترگمان]دوستش با او در هشتی ایستاده بود و یک فنجان کاغذی پر از ویسکی و آبجو زنجبیلی در دست داشت
[ترجمه گوگل]دوستش در حیاط با او ایستاده بود، در یک دست یک فنجان کاغذی پر از ویسکی و آلو زنجبیل را در آغوش گرفت

12. Unable to find clean glasses, he sipped from a paper cup.
[ترجمه ترگمان]او که نمی توانست عینکش تمیز را پیدا کند، از یک فنجان کاغذی نوشید
[ترجمه گوگل]او نمی توانست عینک های پاک را پیدا کند، او از یک فنجان کاغذی گریخت

13. The affirmations and visualizations are like the beer filling the empty paper cup.
[ترجمه ترگمان]The و visualizations مثل آبجو هستند که جام کاغذ خالی را پر می کنند
[ترجمه گوگل]تصدیق ها و تجسم ها مانند آبجو پر کردن فنجان کاغذ خالی است

14. In a few moments the waitress returned with the paper cup and knife Miller had requested.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت ظرف چند لحظه با فنجان کاغذی که میلر درخواست کرده بود برگشت
[ترجمه گوگل]در چند لحظه پیشخدمه برگشت با کیسه کاغذ و چاقو میلر درخواست کرد

پیشنهاد کاربران

لیوان ی بار مصرف


کلمات دیگر: