رجوع شود به: natural science، پزشکی، طبابت، کار کن، مسهل، دارو، درمان
natural philosophy
رجوع شود به: natural science، پزشکی، طبابت، کار کن، مسهل، دارو، درمان
انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: natural science
فلسفه طبیعی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: see natural science.
• (2) تعریف: see physical science.
• study of nature and the physical universe
جملات نمونه
1. Psychology began as a purely academic offshoot of natural philosophy.
[ترجمه ترگمان]روانشناسی به عنوان یک شاخه کاملا دانشگاهی از فلسفه طبیعی آغاز شد
[ترجمه گوگل]روانشناسی به عنوان یک علم صرفا علمی از فلسفه طبیعی آغاز شد
[ترجمه گوگل]روانشناسی به عنوان یک علم صرفا علمی از فلسفه طبیعی آغاز شد
2. The anti-Aristotelianism and the newly emerging concept of natural philosophy were, then, not private but public developments.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، anti و مفهوم تازه ظهور فلسفه طبیعی، نه به خصوصی بلکه به تحولات عمومی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]پس از آن Anti-Aristotelianism و مفهوم تازه در حال ظهور فلسفه طبیعی، تحولات خصوصی، اما نه عمومی بود
[ترجمه گوگل]پس از آن Anti-Aristotelianism و مفهوم تازه در حال ظهور فلسفه طبیعی، تحولات خصوصی، اما نه عمومی بود
3. His natural philosophy was dominated by the idea of the permanence of the cosmos.
[ترجمه ترگمان]فلسفه طبیعی او در اندیشه دوام کیهان بود
[ترجمه گوگل]فلسفه طبیعی او تحت سلطه ی ایده ی پایداری کیهان بود
[ترجمه گوگل]فلسفه طبیعی او تحت سلطه ی ایده ی پایداری کیهان بود
4. Aristotle too claims in several places that natural philosophy and medicine go hand in hand and are studied by the same people.
[ترجمه ترگمان]ارسطو در چندین مکان ادعا می کند که فلسفه طبیعی و پزشکی دست در دست دارند و توسط همان افراد مورد مطالعه قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]ارسطو در چندین جا ادعا می کند که فلسفه و پزشکی طبیعی در دست دست دارند و توسط همان افراد مورد مطالعه قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]ارسطو در چندین جا ادعا می کند که فلسفه و پزشکی طبیعی در دست دست دارند و توسط همان افراد مورد مطالعه قرار می گیرند
5. The natural philosophy of the ancient Greeks was rather a dream than science.
[ترجمه ترگمان]فلسفه طبیعی یونانیان باستان بیشتر یک رویا بود تا علم
[ترجمه گوگل]فلسفه ی طبیعی یونان باستان روشی نسبت به علم بود
[ترجمه گوگل]فلسفه ی طبیعی یونان باستان روشی نسبت به علم بود
6. The physics derives from the natural philosophy.
[ترجمه ترگمان]فیزیک از فلسفه طبیعی ناشی می شود
[ترجمه گوگل]فیزیک از فلسفه طبیعی حاصل می شود
[ترجمه گوگل]فیزیک از فلسفه طبیعی حاصل می شود
7. Newton's great work was called'the mathematical principles of natural philosophy '.
[ترجمه ترگمان]کار بزرگ نیوتن، اصول ریاضی فلسفه طبیعی نامیده می شد
[ترجمه گوگل]کار بزرگ نیوتن 'اصول ریاضی فلسفه طبیعی' نامیده شد
[ترجمه گوگل]کار بزرگ نیوتن 'اصول ریاضی فلسفه طبیعی' نامیده شد
8. He was better at teaching artillery than natural philosophy, and was disliked by some cadets for his brusqueness, lack of sympathy and eccentric behavior.
[ترجمه ترگمان]او در آموزش توپخانه نسبت به فلسفه طبیعی بهتر بود، و از سوی برخی از دانشجویان افسری که به خاطر لحن تندی خود، فاقد همدردی و رفتارهای عجیب و غریب بودند، مورد تنفر قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او در تدریس توپخانه از فلسفه طبیعی بهتر بود و بعضی از دانشجویان برای او ناراحتی، عدم همدردی و رفتار غیر عادی از او خواسته شد
[ترجمه گوگل]او در تدریس توپخانه از فلسفه طبیعی بهتر بود و بعضی از دانشجویان برای او ناراحتی، عدم همدردی و رفتار غیر عادی از او خواسته شد
9. In 1799 Birkbeck was appointed professor of natural philosophy in a school in Glasgow.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۷۹۹ Birkbeck به عنوان استاد فلسفه طبیعی در مدرسه ای در گلاسکو منصوب شد
[ترجمه گوگل]در سال 1799 Birkbeck استاد فلسفه طبیعی در یک مدرسه در گلاسکو منصوب شد
[ترجمه گوگل]در سال 1799 Birkbeck استاد فلسفه طبیعی در یک مدرسه در گلاسکو منصوب شد
10. Histories make men wise ; poems witty; the mathematics subtle; natural philosophy deep ; moral grave ; logic and rhetoric able to contend.
[ترجمه ترگمان]تواریخ را خردمند می سازد؛ شعر witty؛ ریاضیات ظریف؛ فلسفه طبیعی عمیق؛ گور اخلاقی؛ منطق و معانی بیان
[ترجمه گوگل]تاریخ ها را مردان عاقلانه؛ اشعار عجیب و غریب ریاضیات ظریف فلسفه طبیعی عمیق؛ قبر اخلاقی؛ منطق و سخنوری قادر به متقاعد کردن
[ترجمه گوگل]تاریخ ها را مردان عاقلانه؛ اشعار عجیب و غریب ریاضیات ظریف فلسفه طبیعی عمیق؛ قبر اخلاقی؛ منطق و سخنوری قادر به متقاعد کردن
11. A separation of science from religion has also been seen in a diminished authority for the Bible in matters of natural philosophy.
[ترجمه ترگمان]همچنین جدایی از علم از مذهب به عنوان یک مرجع تقلیل یافته برای کتاب مقدس در موضوعات فلسفه طبیعی دیده شده است
[ترجمه گوگل]جداسازی علم از دین نیز در یک قدرت کوچک برای کتاب مقدس در زمینه فلسفه طبیعی دیده شده است
[ترجمه گوگل]جداسازی علم از دین نیز در یک قدرت کوچک برای کتاب مقدس در زمینه فلسفه طبیعی دیده شده است
12. But it would be misleading to speak of separation given the religious foundations of his natural philosophy.
[ترجمه ترگمان]اما بیان جدایی از مبانی مذهبی فلسفه طبیعی او گمراه کننده خواهد بود
[ترجمه گوگل]اما گمان بر این است که از جدایی با توجه به مبانی مذهبی فلسفه طبیعی خود صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]اما گمان بر این است که از جدایی با توجه به مبانی مذهبی فلسفه طبیعی خود صحبت کنیم
13. They were to be the basis of a new natural philosophy, and were advocated both by practising experimenters and by theoreticians.
[ترجمه ترگمان]قرار بود که آن ها اساس یک فلسفه طبیعی جدید باشند و هم توسط نویسندگان و هم توسط صاحب نظران مورد حمایت قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها باید پایه فلسفه طبیعی جدیدی باشند و از طریق تجربیات تجربی و نظریه پردازان مورد حمایت قرار گیرند
[ترجمه گوگل]آنها باید پایه فلسفه طبیعی جدیدی باشند و از طریق تجربیات تجربی و نظریه پردازان مورد حمایت قرار گیرند
14. They were by far outnumbered by recent volumes on chemistry, electricity, galvanism, and natural philosophy.
[ترجمه ترگمان]تعداد آن ها از لحاظ شیمی، الکتریسیته، galvanism و فلسفه طبیعی به مراتب بیشتر بود
[ترجمه گوگل]آنها در دوره های اخیر شیمی، برق، گالوانییزم و فلسفه طبیعی به شدت کمتر شده است
[ترجمه گوگل]آنها در دوره های اخیر شیمی، برق، گالوانییزم و فلسفه طبیعی به شدت کمتر شده است
کلمات دیگر: