1- بحث کردن (درباره ی چیزی)، مذاکره کردن 2- موافق کردن، همراه کردن، همراهی کردن، مورد بحک ومذاکره مجدد قرار دادن
talk over
1- بحث کردن (درباره ی چیزی)، مذاکره کردن 2- موافق کردن، همراه کردن، همراهی کردن، مورد بحک ومذاکره مجدد قرار دادن
انگلیسی به فارسی
مورد بحث ومذاکره مجدد قرار دادن
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to discuss.
- Sean talked over his problems with his parents.
[ترجمه ترگمان] شان درباره مشکلاتش با والدینش صحبت کرد
[ترجمه گوگل] شان با مشکلات والدینش صحبت کرد
[ترجمه گوگل] شان با مشکلات والدینش صحبت کرد
- Let's talk it over before we make a decision.
[ترجمه koorosh] بیا قبل از تصمیم گرفتن، صحبت کنیم.
[ترجمه ترگمان] بیا با هم حرف بزنیم قبل از اینکه تصمیم بگیریم[ترجمه گوگل] بیایید آن را قبل از اینکه تصمیم بگیریم صحبت کنیم
• discuss, dwell on -
جملات نمونه
1. We must talk over the arrangements with them.
[ترجمه koorosh] ما باید در مورد قرار با آنها صحبت کنیم.
[ترجمه ترگمان]ما باید با آن ها با آن ها صحبت کنیم[ترجمه گوگل]ما باید با ترتیبات با آنها صحبت کنیم
2. Talk over any worries with your GP.
[ترجمه ترگمان]با هیچ مشکلی با دکتر عمومی شما صحبت کنید
[ترجمه گوگل]با هر GP نگران باشید
[ترجمه گوگل]با هر GP نگران باشید
3. Talk over problems, don't bottle them up inside.
[ترجمه ترگمان]راجع به مشکلات صحبت کنید، آن ها را داخل نکنید
[ترجمه گوگل]بحث در مورد مشکلات، آنها را داخل داخل بطری نکنید
[ترجمه گوگل]بحث در مورد مشکلات، آنها را داخل داخل بطری نکنید
4. The entire committee will talk over the proposal.
[ترجمه ترگمان]کل کمیته درباره این پیشنهاد صحبت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]کل کمیته در مورد پیشنهادات صحبت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]کل کمیته در مورد پیشنهادات صحبت خواهد کرد
5. We have a great deal to talk over.
[ترجمه ترگمان] ما یه معامله بزرگ داریم که باید باه اش حرف بزنیم
[ترجمه گوگل]ما یک معامله بزرگ برای صحبت کردن داریم
[ترجمه گوگل]ما یک معامله بزرگ برای صحبت کردن داریم
6. Those design drawings you needed to talk over with colleagues can be cut and pasted directly from whatever programs you're using.
[ترجمه ترگمان]آن نقشه های طراحی که برای صحبت کردن با همکاران لازم است، می توانند مستقیما از هر برنامه ای که استفاده می کنید، بریده و pasted
[ترجمه گوگل]طرح های طراحی که شما نیاز دارید با همکارانتان صحبت کنید می توانید مستقیما از هر برنامه ای که استفاده می کنید برش داده شود
[ترجمه گوگل]طرح های طراحی که شما نیاز دارید با همکارانتان صحبت کنید می توانید مستقیما از هر برنامه ای که استفاده می کنید برش داده شود
7. Let's talk over coffee .
[ترجمه ترگمان]بیا درباره قهوه حرف بزنیم
[ترجمه گوگل]بیایید حرف بزنیم
[ترجمه گوگل]بیایید حرف بزنیم
8. Mr. Hobbs didn't talk over my suggestions with his brother until yesterday afternoon.
[ترجمه ترگمان]آقای هابز از پیشنهاد من تا دیروز با برادرش حرف نزد
[ترجمه گوگل]آقای هابس بعد از ظهر دیروز با پیشنهاد برادرش صحبت نکرد
[ترجمه گوگل]آقای هابس بعد از ظهر دیروز با پیشنهاد برادرش صحبت نکرد
9. He invited me to his home to talk over old times.
[ترجمه ترگمان]اون منو به خونه ش دعوت کرد تا بارها و بارها با هم حرف بزنیم
[ترجمه گوگل]او را به خانه خود دعوت کرد تا با گذشت زمان صحبت کند
[ترجمه گوگل]او را به خانه خود دعوت کرد تا با گذشت زمان صحبت کند
10. I can't talk over the telephone.
[ترجمه ترگمان]نمی توانم از پشت تلفن حرف بزنم
[ترجمه گوگل]نمی توانم با تلفن حرف بزنم
[ترجمه گوگل]نمی توانم با تلفن حرف بزنم
11. The talk over lunch was of government idiocies.
[ترجمه ترگمان]صحبت سر ناهار عبارت بود از؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟
[ترجمه گوگل]بحث در مورد ناهار، گناه دولت بود
[ترجمه گوگل]بحث در مورد ناهار، گناه دولت بود
12. I'd like to talk over that article you wrote about the film.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم در مورد مقاله ای که در مورد فیلم نوشتم صحبت کنم
[ترجمه گوگل]من می خواهم در مورد مقاله ای که دربارۀ این فیلم نوشتم صحبت کنم
[ترجمه گوگل]من می خواهم در مورد مقاله ای که دربارۀ این فیلم نوشتم صحبت کنم
13. Don't talk over their heads or talk down to them.
[ترجمه ترگمان]از بالای سرشان حرف نزنید و با آن ها حرف نزنید
[ترجمه گوگل]با سر خود صحبت نکنید و به آنها بگوئید
[ترجمه گوگل]با سر خود صحبت نکنید و به آنها بگوئید
14. They had a great deal in common to talk over.
[ترجمه ترگمان]آن ها خیلی با هم حرف می زدند و با هم صحبت می کردند
[ترجمه گوگل]آنها برای بحث و گفتگو با یکدیگر در ارتباط بودند
[ترجمه گوگل]آنها برای بحث و گفتگو با یکدیگر در ارتباط بودند
15. It was a real job to talk over that noise.
[ترجمه ترگمان]این یه شغل واقعی بود که با اون سر و صدا حرف بزنه
[ترجمه گوگل]شغل واقعی این سخنرانی بود
[ترجمه گوگل]شغل واقعی این سخنرانی بود
پیشنهاد کاربران
to discuss a problem or situation with someone, often to find out their opinion or to get advice before making a decision about it
مشورت کردن
مورد بحث ومذاکره مجدد قرار دادن
to discuss
بحث کردن
to discuss
بحث کردن
بحث و گفت و گو کردن ( معمولاً طولانی )
بحث و مشورت با کسی قبل تصمیم گیری
بحث کردن درباره یک مشکل با برنامه
بین حرف کس دیگری حرف زدن.
در میون گذاشتن ( موضوعی ) با کسی
Think it over یا Think sth over
Think it over یا Think sth over
کلمات دیگر: